سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 842141

  بازدید امروز : 26

  بازدید دیروز : 100

ابـــوحـامـد

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

*رمز موفقیت*
قرآن
پارسی بلاگ
نهج البلاغه
سایت دفتر مقام معظم رهبری
محمد فرشاد پور
حوزه علمیه
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران
پایثگاه ملی علوم زمین کشور
بانی تک
هم اندیشی
پایگاه اطلاع رسانی دولت
پایگه خبری - تحلیلی دانشجویان ایران
وب سایت شیرزن ایرانی
جام جم روزنامه
بازتاب برنا
هم اندیشی
ریاست جمهوری
شهاب مرادی
کدهای جاوا
عطف
گلستان دانش
روزنامه ها
جهان نیوز
خبر گزاری فارس
راسخون
باشگاه خبر نگاران جوان
پرورش کرم خاکی دلاور
پایگاه اطلاع رسانی رئیس جمهور دکتر روحانی
خبر فارسی
رویدادهای رفسنجان
مدیریت آموزش و پرورش رفسنجان
آموزش و پروش کشکوئیه
آشپزی لذت بخش
سایت کدبانو
پایگاه اطلاع رسانی 9دی
سایت دکتر حسن اکبری متخصص آسیب شناسی
سریعترین موتور جستجوگر خبر پارسی - اخبار لحظه
مبین طرح
خبرگزاری دانشجو
واژه یاب
میزان مجاز قند خون
مفاتیح ا لجنان
رجا نیوز
انواع سایتها
تحریرالوسیله
وام خود اشتغالی
پایش برنامه یکشنبه شبهای شبکه 1
متالوژی پودر یزد
پخش زنده حرم امام حسین و...
یزد فردا
سمت خدا از شبکه 3
سبک زندگی و صله رحم و ... محمد رضا پروانیان
آخرین اخبار ایران و جهان
پشیمان دشت سمنان
نشریه پرتو سخن
الگوها
دو بیتی های بابا طاهر
وبلاگ نوجوان هادی سرداری
طرح عفاف و حجاب
شهدای مصطفی خمینی رفسنجان
خاطرات مسثر

لوگوی دوستان











 

درباره خودم

 

پیوندهای روزانه

 

لینک به لوگوی من

ابـــوحـامـد

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

دسته بندی یادداشت ها

حذف کردن از منوی استارت[167] . رهبرم[2] . غزه .

 

بایگانی

نوروز86
اردیبهشت 86
خردادماه 86
تیرماه 85
مرداد
آذرماه
شهریور
دی ماه
بهمن ماه
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد ماه 87
مهر ماه
دیماه88
بهار90
سال 91
نیمه اول سال 92
مهر 92
آبان 92
تا نوروز 93
بهار 93
تابستان 93
پاییز 93

 

اشتراک

 

 

از این آدمى شگفتى گیرید : با پیه مى‏نگرد و با گوشت سخن مى‏گوید : و با استخوان مى‏شنود ، و از شکافى دم بر مى‏آورد . [نهج البلاغه]

رئیس جمهور را بوسیدم

نویسنده:ابوحامد::: سه شنبه 87/2/17::: ساعت 7:8 صبح
حاشیه نویسی دیگر از روزنامه ایران
پسر بچه اى که بسرعت از کنار ماشین ما رد شدفریاد مى زد: «به خدا دیدمش، با من دست داد و من نیز او را بوسیدم.». از ماشین بیرون آمد و به ابراز احساسات با مردم پرداخت، نامه ها را از دست مردم مى گرفت و به مردمى که بى تاب صحبت کردن با او بودند دلدارى مى داد.
روزنامه ایران در یادداشت دیگری به حاشیه نگاری از سفرهای استانی رئیس جمهور پرداخت.

به گزارش «فردا»، در یادداشت این روزنامه دولتی که با تیتر «فقط کار برای مردم» و به قلم مجتبی سروش پور منتشر شده است، نوشته است: از درب خروج فرودگاه که بیرون آمدیم خود را در بین خیل عظیمى از مردم یافتیم، جمعیتى بالغ بر ? تا ? هزار تن که خودروهاى حامل رئیس جمهور و هیأت همراه را غافلگیر کرد، فکرش را هم نمى کردیم چنین جمعیتى اینجا و در فاصله چند کیلومترى محل اصلى استقبال جمع شده باشند.

رئیس جمهور از ماشین بیرون آمد و به ابراز احساسات با مردم پرداخت، نامه ها را از دست مردم مى گرفت، با مردم دست مى داد و در بین حرف هایش با این شهروندان عزیز، به مردمى که بى تاب صحبت کردن با او بودند دلدارى مى داد. حدود بیست دقیقه اى گذشت، چند تن ازمشاورین و معاونین رئیس جمهور مأمور شدند تا حل مشکلات مردم را پیگیرى نمایند. ماشین به راه افتاد به پشت سر که نگاه کردم چند گروه از مردم را دیدم که به دور نمایندگان ویژه حلقه زده بودند.

هنوز نگاهم را از پشت سر برنگردانده بودم که دوباره ماشین متوقف شد و این بار خیل دیگرى از مردم را مشاهده مى کردیم که به مناسبت ورود خادم خود به ابراز احساسات مى پرداختند: بطور مستمر صلوات مى فرستادند، اسپند دود مى کردند و صداى هلهله جماعتى دیگر فضا را پر کرده بود.

پسر بچه اى که فکر کنم ??-?? ساله بود بسرعت از کنار ماشین ما رد شدفریاد مى زد: «به خدا دیدمش، با من دست داد و من نیز او را بوسیدم.»

کمى عقب تر از ماشین ایستاد، در حالى که بچه هاى دیگر دور او جمع شده بودند و همه همسن و سال او بودند همان جمله ها را با همان حرارت و شور مى گفت.

یک خیابان جلوتر و در مسیر منتهى به محل دیدار عمومى در بین این سیل عظیم جمعیت دیگر سخت بود که ماشین حامل جناب آقاى رئیس جمهور را ببینم. حتى بسختى مى شد بیرون این ماشین را هم نگاه کرد. موج موج جمعیت به عشق ابراز احساسات به انقلاب و نظام، خادمى از خدمتگزاران خود را در آغوش گرفته بودند. به مثابه اقیانوسى بود که خیل عظیم ماهى ها به سمت نور در حرکت بودند. سرم را از ماشین بیرون آوردم و داشتم با مرد میانسالى صحبت مى کردم که ناگهان صداى پیرزنى توجه ام را جلب کرد. کمى دورتر از ماشین و در وسط خیابان ایستاده بود و مى گفت: «مى سپارمت به همین امام رضا(ع)، که کار مردم را انجام دهى».

رئیس جمهور مشغول صحبت با مردمى بود که براى ملاقات چهره به چهره منتظر بودند. هر کدام سخنى مى گفتند، جوانى از تأسیس مجموعه ورزشى و مشکلات اشتغال، مردى از توسعه کارگاه تولیدى اش و نقش آن در صنعت استان همسر جانبازى از ناملایمات و... آقاى رئیس جمهور همه را به دقت و با وسواس گوش مى داد و دستورهاى لازم را صادر مى کرد.

موقع نماز ظهر و با طنین انداز شدن صداى اذان، همگى براى اقامه نماز آماده شدیم. نماز عصر که تمام شد فرصت را مغتنم شمردیم تا چند دقیقه اى استراحت نماییم. همه همکاران از ساعت پنج صبح که براى دیدار با علما راهى محل برگزارى جلسه شده بودند تاحالا روى پا ایستاده بودند. دکتر احمدى نژاد مشغول تعقیبات نماز عصر بود. چند ثانیه گذشت و به سمت ما برگشت. هیچ آثارى از خستگى در چهره اش نبود و با رویى گشاده که انگار همین الآن است بر سر کار آمده است. دست هایش را کنار گوشش گذاشت و گفت: نمى شنوید، صداى مردم را. برویم، ولى نعمتان ما منتظرند.

به فکر فرو رفتم تنها چیزى که باعث شده بود تا دکتر دقایقى را از مردم جدا شود برپایى نماز اول وقت بود. از جابلند شدم و همین طور که نگاهم به او بود از پنجره به سمت حرم نگاه کردم و آهسته زیر لب زمزمه کردم:

حاشیه نگار روزنامه ایران در پایان نوشته است: «مى سپارمت به همین امام رضا(ع) که کار مردم را انجام دهى.»


  • کلمات کلیدی :

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    حرف دل
    اهمیت آشنای زنان با قرآن
    اهمیت آشنای زنان با قرآن
    25 نکته در باره بابونه
    نماز اول ماه فراموش نشود
    مردم و پلیس
    یشنهادهای پلیس
    ایان عمر گروهکهای تکفیری و تروریستی
    مظلومین میانمار
    14شهریور
    رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر رضوی:
    طنز دکتر سلام
    رهبری نوروز 96
    سال اقتصاد مقاومتی: تولید - اشتغال
    دومین جلسه شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی برگزار ش
    [همه عناوین(2949)][عناوین آرشیوشده]


    [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com