سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 843884

  بازدید امروز : 89

  بازدید دیروز : 133

ابـــوحـامـد

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

*رمز موفقیت*
قرآن
پارسی بلاگ
نهج البلاغه
سایت دفتر مقام معظم رهبری
محمد فرشاد پور
حوزه علمیه
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران
پایثگاه ملی علوم زمین کشور
بانی تک
هم اندیشی
پایگاه اطلاع رسانی دولت
پایگه خبری - تحلیلی دانشجویان ایران
وب سایت شیرزن ایرانی
جام جم روزنامه
بازتاب برنا
هم اندیشی
ریاست جمهوری
شهاب مرادی
کدهای جاوا
عطف
گلستان دانش
روزنامه ها
جهان نیوز
خبر گزاری فارس
راسخون
باشگاه خبر نگاران جوان
پرورش کرم خاکی دلاور
پایگاه اطلاع رسانی رئیس جمهور دکتر روحانی
خبر فارسی
رویدادهای رفسنجان
مدیریت آموزش و پرورش رفسنجان
آموزش و پروش کشکوئیه
آشپزی لذت بخش
سایت کدبانو
پایگاه اطلاع رسانی 9دی
سایت دکتر حسن اکبری متخصص آسیب شناسی
سریعترین موتور جستجوگر خبر پارسی - اخبار لحظه
مبین طرح
خبرگزاری دانشجو
واژه یاب
میزان مجاز قند خون
مفاتیح ا لجنان
رجا نیوز
انواع سایتها
تحریرالوسیله
وام خود اشتغالی
پایش برنامه یکشنبه شبهای شبکه 1
متالوژی پودر یزد
پخش زنده حرم امام حسین و...
یزد فردا
سمت خدا از شبکه 3
سبک زندگی و صله رحم و ... محمد رضا پروانیان
آخرین اخبار ایران و جهان
پشیمان دشت سمنان
نشریه پرتو سخن
الگوها
دو بیتی های بابا طاهر
وبلاگ نوجوان هادی سرداری
طرح عفاف و حجاب
شهدای مصطفی خمینی رفسنجان
خاطرات مسثر

لوگوی دوستان











 

درباره خودم

 

پیوندهای روزانه

 

لینک به لوگوی من

ابـــوحـامـد

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

دسته بندی یادداشت ها

حذف کردن از منوی استارت[167] . رهبرم[2] . غزه .

 

بایگانی

نوروز86
اردیبهشت 86
خردادماه 86
تیرماه 85
مرداد
آذرماه
شهریور
دی ماه
بهمن ماه
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد ماه 87
مهر ماه
دیماه88
بهار90
سال 91
نیمه اول سال 92
مهر 92
آبان 92
تا نوروز 93
بهار 93
تابستان 93
پاییز 93

 

اشتراک

 

 

محبّت دنیا، خرد را تباه می کند و دل را ازشنیدن حکمت باز می دارد و کیفری دردناک می آورد . [امام علی علیه السلام]

به یاد مدرسه

نویسنده:ابوحامد::: چهارشنبه 86/2/12::: ساعت 7:43 صبح
 

مـــــوســــم پیری گذشتــــم از کنـــار مدرسه

یــــادم آمــــد از جوانـــــی و بهــــار مدرســــه

مـــــادر پر مهــــر مــــن بـــا صــد امیـــد و آرزو

هـر پگـــاهی مــــی نمـــودم رهسپار مدرسه

مــــی خریـــد از بهـــر من کیف و کتاب و دفتری

تــا نویســــــم جملــــه های بی شمار مدرسه

پیـش چشمـــم جلوه گر شد خاطرات کودکی

یـــــادم آمــــــد ناظـــــــم و آموزگـــــار مدرسه

ساعتی کــه درس ما بود از حساب و هندسه

هر طـــــرف بـــــودم گــــــریزان از دیار مدرسه

مـــــوسم روئیــــدن و بشکفتن و خندان شدن

مـــی شدم پنهـــان میـــــان سبزه زار مدرسه

مشعــــــل راه امیـــــــدی گـر فروزان بود و من

راه غفلـــــــت طــــــی نمـــودم روزگار مدرسه

آری آن آمــــــوزگار مهربـــــــان یـــادش به خیر

او ز عشـــــق غنچـه ها می شد هزار مدرسه

در ره دانــــــش بــــود پاینـــــده راهش تـــا ابد

آن ادیـــــب مهربـــــــان و افتخـــــــار مدرســـه

هر دمی از نای گرمش صحبتی خوش تر ز جان

شــــد فــــــرو در گــوش ما زان جانثار مدرسه

راه مـــــن گــــــم شد مــیان کوچه باغ زندگی

غنچــــه ها بشکفتـــه شد در لاله زار مدرسه

هر یکـــی شد بهره ور از بحر دانش گر چه من

مانده بــــودم غافل از آن چشمه سار مدرسه

رفته از دستت « بیاتـــی » آن گــهر های ادب

می خوری حسرت چـــــرا در انتظــــار مدرسه

 

اسماعیل بیاتی چالشتری ، نغمه های طبیعت ، صص ۱۶۴-۱۶۳ ، فرخ شهر ، جهان بین ، 1378 هـ . ش.

 




زندگی و عشق

نویسنده:ابوحامد::: سه شنبه 86/2/11::: ساعت 10:3 عصر

با تو گفته‌اند که زندگی ظلمت است و تو با ملالت، کلام افسردگان را تکرار می‌کنی.
اما من با تو می‌گویم، زندگی به حقیقت ظلمت است مگر شوق و شور در میان باشد،
و شوق و شور، کور و بی هدف است، مگر دانش باشد،
و دانش، پوچ و بی حاصل است مگر کار در میان باشد،
و کار، تهی و بی جان است، مگر عشق درمیان باشد؛
و هنگامی که با عشق کار می کنی، خود را با خود ، با خلق و با خدا پیوند می‌دهی.




مطهری ادامه گر جریان عقل گرایی اسلامی

نویسنده:ابوحامد::: سه شنبه 86/2/11::: ساعت 9:59 عصر

 

غلامعلی حداد عادل

شهید مطهری فیلسوفی عقل گرا بود. مطهری به سنت تفکر فلسفی اسلامی تعلق داشت. او اهل منطق و استدلال بود و به دین نیز با چشم عقل نگاه می کرد. خدا را با استدلال عقلی پذیرفته بود و همین طور سایر اصول دین را. در فروع و احکام دین هم نگاه او عقلانی بود. او مجموعه دین ـ اعم از فروع، اصول و جهان بینی دین ـ را حکیمانه می دانست.
به باور او، هر دستوری از عقل کل، وجهی معقول و حکیمانه دارد و انسان حق دارد برای درک آن وجه معقول تلاش کند، چه به آن درک نایل شود و چه نشود. لذا مطهری در صدد درک وجه عقلانی دین بود.
شهید مطهری همواره طرفدار نحله های عقل گرا بود و با جریان های عقل ستیز مخالفت می کرد او حتی با آن که مجموعه مکتب معتزله را نمی پذیرفت. آن ها را بر اشاعره ترجیح می داده و از سلطه اشاعره بر عالم اسلام اظهار تأسف می نمود و پیروزی اشعری گری را پیروزی تحجر و جمود می دانست.
ایشان ظهور اخباری گری در عالم تشیع را (در قرن های دوازده و سیزده) نوعی اشعری گری در عالم تشیع می دانستند و در دوران ما جزو نخستین کسانی بودند که نزاع اخباریون و اصولیوون را از درون حوزه ها به بیرون منعکس کردند و نشان دادند که چگونع علمای بزرگ اصولی، اخباری گری را مردود اعلام کردند. ایشان طرد اخباریون را یک پیروزی بزرگ به حساب می آورد.
استاد شهید با عقل گرایی و جمودستیزی، پادزهری در مقابل سم تحجر ایجاد کردند، زیرا تحجر، اندیشه نیست (تحجر در لغت، یعنی سنگ شدن فکر). و معتقد بود در مذهب نباید روح با طراوت و سیال دین را فراموش کرد. ایشان در یکی از مقالاتشان در سال 1340 می فرمایند: "اسلام هرگز به صورت ظاهر اسلامی نپرداخته است و تعالیم اسلامی، همه متوجه روح و معنا و راهی است که بشر را به آن اهداف و معانی می رساند...". و به این وسیله، از هرگونه تصادم با توسعه فرهنگ و تمدن پرهیز کرده است. ایشان می افزایند: "در اسلام یک وسیله مادی و یک شکل ظاهری نمی توان یافت که جنبه تقدس داشته باشد و مسلمان وظیفه خود بداند که آن شکل و ظاهر را حفظ نماید".
این بیان بسیار دلیرانه است، یعنی ممکن است در زمان و جامعه ای، ظاهری موید باطن باشد و در جامعه و زمانی دیگر ظاهری دیگری. مهم این است که هدف و معنا و روح را حفظ کنیم و جای ظاهر و باطن را اشتباه نکنیم و تقید به ظواهر را اصل نگیریم. سر مخالفت استاد مطهری با تحجر در همین است. به همین جهت، به اجتهاد فوق العاده اهمیت می دادند و یکی از دلایل خاتمیت را اجتهاد می دانستند; زیرا اجتهاد علاوه بر کتاب و سنت و اجماع، بر عقل نیز استوار است. ایشان اجتهاد را موتوری می دانستند که اسلام را در برابر تحولات زمان سرزنده و پایدار نگاه می دارد. ایشان در کتاب "ختم نبوت" می فرماید "تا قرن هفتم هجری، حق اجتهاد محفوظ و باب آن مفتوح بود. در این قرن به علل خاص تاریخی، با یک اجماع و شورای ساختگی، این حق از علما سلب گردید و علما مجبور شدند
برای همیشه از علمای قرن دوم و سوم هجری تبعیت کنند و از این جا مسأله حصر مذاهب فقهی به مذاهب چهارگانه معروف به وجود آمد. سد باب اجتهاد فاجعه ای بزرگ به شمار می رود که شاید عکس العمل یک سلسله اجتهادهای افراطی بود و جمودها و رکودها را از آن وقت ایجاد شد. سد باب اجتهاد در جهان تسنن صورت گرفت...، ولی خواه ناخواه در جهان شیعه نیز اثر نامطلوبی به جای گذاشت.
سپس ایشان به غرب گرایی برخی جوانان اشاره می کنند که نسبت به دین نظری منفی پیدا کرده اند. ایشان ریشه این گمراهی را تصور غلطی می دانند که از جنبه دگماتیک مقررات اصلی پدیدار شده است. اگر استاد در برابر تحریف هایی چون قیام عاشورا دلیرانه می ایستد و برخلاف تصور عام و جرأت خیلی از متخصصین، به نفی برخی از افسانه های رایج عاشورا می پردازد، به عقل گرایی ایشان مربوط می شود.
هم چنین ایشان میان عدل و حکمت الهی رابطه ای می بیند و چون به عدل الهی معتقد است، در جنبه اصلاحات اجتماعی نیز خواهان عدالت است. او در مشرب خود از اعتدال برخوردار می باشد و این سه (عدل و عدالت و اعتدال)، روی دیگر عقل گرایی او است.
موج جدید عقل گریزی

در روزگار ما، گاه تصویری از دین داده می شود که کلی دین را به یک مقوله غیر عقلانی قلمداد می کند و آن را منحصر در محض ایمان می داند. آنان ایمان را به شکل شورانگیزی از وابستگی تام و تمام بنیادین، میان وجود آدمی با ارزش های معنوی متعالی تعبیر می کنند و میان عقل و دین دیوار ستبری می کشند که گمان می کنند هر چه عقلانی است دینی نیست و هر چه دینی است عقلانی نیست! البته این ها خود را معتقد به دین هم می شمارند، ولی معتقدند که نباید به دین نگاه عقلانی داشت، لذا تأثیر دین در جامعه را حداکثر محدود به اخلاق می دانند. تلقی آنان از دین، نوع خاصی از عرفان است و رابطه انسان را با دین، رابطه ای قلبی می دانند، گزاره های دینی را ناواقع گرا می دانند، بلکه آن ها را نمادین معرفی می کنند و می پندارند گزاره های دینی مربوط به بایدها و نبایدها ـ احکام و دستورهای دین است ـ و چیزی که فقه و شریعت نامیده می شود، متضمن حکمت معقول نیست; مثلا اگر شراب حرام شده، از این رو نیست که موجب ضرر و زیانی است که عقل آن را تصدیق می کند. اگر شما ایمان داشتید، می پذیرید که حرام است و اگر نداشتید نمی پذیرید.
این تفکر در اروپا از کانت آغاز می شود. او در کتاب معروفش: "نقد عقل محض" اظهار می کند که عقل استدلالی، توان ورود به مقولات دینی و ماورای طبیعی را ندارد. سپس برای تبیین مفاهیم دینی، چون خداو اختیار، به سراغ اخلاق می رود و می خواهد از طریق اخلاق و گواهی دل، بدون دخالت عقل، معانی مذهبی را ثابت کند. او ارتباط دین و عقل را نفی می کند و دین را یکسره به وجدان وصل می نماید. بعدها، در کلام مسیحی، تحت تأثیر کانت، مشربی پدید آمد که وجه اشتراک متفکرانش، جدا کردن حساب دین و عقل بود. کسانی چون "کی یرکگارد". "بولتن"، "بارت" و... . با این تفکر، در اروپا جنبه فقهی دین نامعتبر شد و دین به نوعی عرفان و اخلاق ختم گردید. علاقه غربی ها به عرفان اسلامی، یکی جهاتش همین است، زیرا آن ها مدت ها است که دین را محدود به اخلاق و ایمان کرده اند و آن را امری کاملا شخصی می دانند، تضعیف شریعت و فقه هم در نهایت موجب جدایی دین از مسایل اجتماعی می شود.
به عقیده بنده، اگر امروز استاد در میان ما حاضر بود، خطر امروز اسلام را سرایت دادن این بینش ـ که در اروپا نسبت به مسیحیت وجود دارد ـ در اسلام می دانستند; یعنی محدود کردن دین به یک ارتباط درونی و ایمانی با خدا، اکتفا به نصیحت در جامعه و... و مطمئناً دوباره همان نگاه عقل گرا را در مقابل این خطا به کار می گرفتند.(1)




عدالت خواهى على علیه السلام

نویسنده:ابوحامد::: جمعه 86/2/7::: ساعت 11:56 صبح

عدالت خواسته همه انسانهاست. انسانها دوست دارند در اجتماعى زندگى کنند که بر پایه‏هاى عدالت استوار باشد و همه افراد در ابعاد مختلف به رعایت عدالت مقید باشند. حقوق یکدیگر را رعایت کنند، به حقوق یکدیگر تجاوز و تعدى ننمایند، همه در برابر قانون تساوى داشته باشند. تبعیض و تخلف نباشد. دستگاه حاکمه حقوق افراد را تضمین کند و جلو تعدیات را بگیرد .

در طول تاریخ افراد زیادى به عنوان عدالت‏خواهى قیام و انقلاب کرده‏اند و با این تعبیر جالب و زیبا عده‏اى را با خویش همراه ساخته‏اند، بعضى از آنها شکست خوردند و بعضى پیروز گشتند و حتى توانستند حکومتى را بدین عنوان برپا سازند ولى بعد از چندى از مسیر اصلى منحرف شدند و از عدالت‏خواهى دست کشیدند. عوامل انحراف از این قرار است: در واقع اینها آفتهاى عدالتخواهى هستند.

1ـ بعد از پیروزى تعدادى از سران نهضت امور را در قبضه خودشان درمى‏آورند و براى ابقاى مقام و منصب خود و سوء استفاده بر توده مردم ظلم و ستم مى‏نمایند و رهبر نهضت هم براى حفظ آنها تسلیم مى‏شود.

2ـ خود رهبر نهضت وقتى به مقام رسید براى حفظ مقام و اسکات مردم ظلم و ستم را شروع مى‏نماید .

3ـ رهبر نهضت بعد از پیروزى از مقام خود سوء استفاده مى‏کند و رفاه‏طلب مى‏شود و به جمع ثروت و تجملات زندگى سرگرم مى‏شود.

4ـ خویشان و طائفه رهبر از موقعیت او سوء استفاده مى‏نمایند و بر دیگران ستم مى‏نمایند .

5ـ رهبر بعد از پیروزى براى ابقاى حکومت خویش با افراد نیرومند و زورگو سازش مى‏کند و آنها را در پستهاى خود باقى مى‏گذارد.

6ـ افرادى را بر سر کارها مى‏گمارد که بتوانند بر مردم تسلط و نفوذ داشته باشند گرچه مرتکب ظلم و ستم شوند.

7ـ در اثر ضعف و ناتوانى از ظلمها و ستمهاى بعضى افراد چشم‏پوشى مى‏کند.

حضرت على (ع) از آغاز مردم را به عدالت‏خواهى دعوت کرد و تا آخر هم چنان پایدار بود و در تمام مراحل عدالت را رعایت مى‏کرد.

1. عدم ابقاء ظالمین

مغیرة بن شعبه در اوائل خلافت خدمت آن جناب رسید و گفت: چون با تو بیعت کرده‏ام باید تو را نصیحت کنم: ابوبکر و عمر و عثمان افرادى سرکار گمارده‏اند و در طول این مدت نفوذ قدرت پیدا کرده‏اند، بگذار سرکار بمانند تا حکومت تو استوار شود و از این جمله معاویه است که بر شام تسلط دارد. على فرمود: ا تضمن لى عمرى فیما بین تولیه الى خلعه. و ما کنت متخذ المضلین عضدا ـ من بارها بعثمان توصیه کردم دست این ظالمین را کوتاه کند اکنون خودم آنها را ابقا کنم.

2. افراد فرصت‏طلب را سرکار نگذاشت

طلحه و زبیر خدمت على (ع) عرض کردند با تو بعیت کردیم که ما را بر دیگران برترى دهى در کارها با ما مشورت نمائى و در عطا مزیت قائل شوى، با این همه خدمت که در راه اسلام کردیم تو بین ما و سایرین فرقى نمى‏گذارى. ما از تو حمایت کردیم ولى اکنون مالک اشتر و حکیم بن جبله را به ولایت مى‏گمارى باید ولایت بصره و کوفه را بما بدهى و الا ما نمى‏توانیم به همکارى خودمان ادامه دهیم. على (ع) فرمود: قبل از شما گروه دیگرى هم براى اسلام کوشش کردند ولى براى خدا کردند جزا هم از خدا مى‏گیرند. لا استأثر علیکما و لا على عبد حبشى مجدع بدرهم فما دونه لا انا و لا ولداى هذان ـ از خدا بترسید و فساد نکنید.

3. سخت‏گیرى درباره ولات

به یکى از عمالش که رشوه گرفته بود فرمود: از خدا بترس و حق مردم را بازده، اگر بر تو تمکن یافتم وظیفه‏ام را نسبت به تو انجام مى‏دهم و با این شمشیر ترا به دوزخ مى‏فرستم .

4. عدم سوء استفاده شخصى از بیت المال

هارون بن عنزه از پدرش نقل کرده که در قصر خورنق در کوفه بر على وارد شدم، زمستان بود و قطیفه کهنه‏اى پوشیده بود و از سرما مى‏لرزید گفتم یا امیر المؤمنین تو هم در بیت المال سهمى دارى چرا با خودت چنین مى‏کنى؟ فرمود بخدا سوگند از مال شما چیزى نمى‏گیرم و این قطیفه را از مدینه از اموال شخصى آورده‏ام. خوراکش از غله ینبع تهیه مى‏شد. راوی مى‏گوید على را دیدم که نان خشک و شیر تناول مى‏کرد عرض کردم چرا غذاى خوب و مقوى نمى‏خورید فرمود غذا و لباس پیامبر بدتر بود.




مذاکرات لاریجانی- سولانا و دستپاچگی سایتهای تفرقه‌افکن

نویسنده:ابوحامد::: جمعه 86/2/7::: ساعت 11:0 صبح

 

 «قطعاً ما دوست داریم دیگران نگرانی از فناوری هسته‌ای ایران نداشته باشند و این موضوع می‌تواند موضوع جدی و مورد بحث باشد اما اگر نگاه تصنعی به مذاکرات داشته باشند و یک نوع رقص دیپلماتیک در مذاکرات داشته باشند، این مذاکرات به نتیجه منجر نخواهد شد.»

 شاید این جمله در کنار تأکید بر عدم تعلیق فعالیتهای هسته ای مهمترین نکاتی بود که در آستانه ششمین دور مذاکرات به نقل از علی لاریجانی بر روی خروجی خبرگزاریهای دنیا قرار گرفت.

 «همواره اعلام کردیم که آماده گفتگو هستیم و گفتگوی لاریجانی و سولانا بسیار مهم است و به رسیدن راه حلی قانونی و درست و اغاز همکاریهای مفید در زمینه های گوناگون کمک می کند.» تأیید این مذاکرات از سوی احمدی نژاد بالاترین مقام اجرایی کشور در گفتگوی مشترک با رویترز و العالم علاوه بر نمایش یکپارچگی دیدگاههای مسئولین ارشد در زمینه تاکتیک های مسئله هسته ای، موضع لاریجانی در مذاکرات با سولانا را نیز تقویت کرد. امری که در آستانه سفر لاریجانی به کنفرانس امنیتی مونیخ از سوی برخی رسانه های تفرقه افکن، دچار خدشه صوری شده بود.

 این سایتها که گویا در سال نامگذاری شده به نام "اتحاد ملی" نیز قصد صرف نظر نمودن از رویکردهای ضدملی خود را ندارند در روزهای اخیر و با مشخص شدن هماهنگی کامل مسئولین پرونده هسته ای در مذاکرات احتمالی، خط تفرقه افکنی به شیوه های نخ نما شده را از زمین مسئله هسته ای به موضوعات سیاسی داخلی تغییر داده اند.

 دوسایت مورد اشاره این گزارش، منتسب به مسئولین دبیرخانه و مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت می باشند. یکی از این دو سایت اینترنتی پس از آنکه سوژه و خوراک مناسبی برای القا اختلاف در زمینه مسائل هسته ای نیافت، در خبری مدعی شد لاریجانی رقیب انتخاباتی احمدی نژاد در انتخابات 88 خواهد بود! سایت وابسته به دبیر مجمع اما پس از آنکه بازخورد قابل توجهی از این خبر دریافت نکرد، طی خبر دیگری با ادعای تشکیل جلسه ای با حضور رئیس جمهور، عسگراولادی، باهنر و تعدادی از نمایندگان مجلس مانند حدادعادل و فدایی، از علی لاریجانی، باقر قالیباف و محسن رضایی به عنوان چهره های شاخصی از اصولگرایان نام برد که در این جلسه حضور نداشته اند و از این مسئله به انشعاب در اصولگرایان تعبیر کرد. با این حال به سادگی می توان دریافت که عدم حضور کدامیک از این 3 تن در جلسه مذکور، بهانه به آتش کشیدن قیصریه اصولگرایان از سوی این سایت فیلترشده و غیرقانونی می باشد.

 سایت منتسب به  مرکز تحقیقات مجمع نیز که وظیفه دفاع و توجیه مطلق عملکرد منفعلانه 2 سال اول پرونده هسته ای به مسئولیت حسن روحانی را برعهده دارد و در ضمن به دلیل اینکه برجسته شدن موفقیتهای توأم با منطق و ایستادگی دولت نهم  را مساوی با نوعی رسوایی سیاسی می پندارد، در اقدامی تفرقه افکنانه، دولت را متهم به تقلیل جایگاه طرفهای میانجی از 3 کشور اروپایی به ترکیه و عربستان نموده است. لاریجانی البته در کنفرانس خبری 2 روز پیش صراحتاً این ادعا را که پیش از سایت مذکور، توسط رسانه های بیگانه به آن دامن زده شده بود، رد کرد: « بین من و آقای سولانا حجابی وجود ندارد که احتیاجی به میانجی‌گری کشوری باشد. از ما خواسته بودند که مذاکرات در آنجا شود که ما هم در این زمینه تفاهم کردیم؛ وگرنه کشورهای دیگری هم در این زمینه ابراز تمایل کرده بودند.»

 این سایت البته توضیحی نداده که آیا مذاکرات سابقی که این دو دیپلمات در وین، بروکسل، برلین و مونیخ داشته اند، به معنای میانجیگری بلژیک، اتریش و یا آلمان بوده است؟ واقعیت اینست که مذاکرات لاریجانی- سولانا در آنکارا، تنها یک امتیاز سیاسی از سوی اتحادیه اروپا به ترکیه و گامی دیگر در مسیر طویل نزدیک شدن این کشور، به این اتحادیه می باشد.

 این سایت پیش از این نیز تمام توان خود را همسو با خبرگزاریهای غربی در راستای تشکیک در غنی سازی صنعتی ایران به کار گرفته و با ترجمه و انعکاس اخبار منفی در این زمینه، «خبر خوش» هسته ای را موجب بحران آفرینی تلقی کرده بود.

 به هر ترتیب این نوع رویکرد دستپاچه برای توجیه تعطیلی مراکز هسته ای ایران در طول 2 سال اول پرونده هسته ای در مقابل تدابیر دولت نهم، چندان نیز دور از ذهن به نظر نمی رسد. در طی این 2 سال حتی مرکز بازفرآوری اصفهان (UCF) نیز تعطیل گردید و اجازه نصب تعداد 20 سانتریفیوژ پایلوت (آزمایشگاهی) نیز به ایران داده نشد. در تمام این مدت و پس از امضای توافقنامه های تهران و پاریس که لاریجانی دبیر فعلی شورای عالی امنیت ملی و نماینده وقت رهبر انقلاب در این شورا از از آن به دادن دُر غلتان در برابر گرفتن آبنبات رنگین یاد کرده بود، مذاکره کنندگان هسته ای نزدیک به این سایت اینترنتی، هر بار با لبانی پر از لبخند در مقابل خبرنگاران ظاهر شده و تآکید می کردند: تعلیق امری داوطلبانه، صرفاً برای اعتمادسازی و در طول مذاکرات (بدون مشخص ساختن زمانی معلوم). و این شیوه اعلام خبر بیشتر شبیه وضعیتی بود که مالباخته ای که اموال وی را به غارت برده اند، برای توجیه کوتاهی و مماشات خود، فریاد کند، من با رضایت شخصی اموالم را در اختیار اغیار قرار دادم!

 با این حال، تعلیق غنی سازی همانگونه که پیش از این نیز از سوی رجانیوز خبر داده شده بود، از ادبیات سیاسی ایران حذف شده و سخنگوی وزارت امور خارجه نیز در مصاحبه هفتگی خود بر این نکته تأکید کرد. بنابراین، پرسشی که مجال طرح می یابد اینست که اساساً موضوع مذاکرات لاریجانی- سولانا، چه خواهد بود؟ از سویی جمهوری اسلامی، تعلیق را خط قرمز مذاکرات اعلام کرده و از سوی دیگر سولانا به نمایندگی از اتحادیه اروپا و 1+5، ماحصل مطلوب مذاکرات آنکارا را تعلیق غنی سازی عنوان کرده است.

 لاریجانی اما اصراری بر مشخص کردن موضوع مذاکره ندارد و هدف خود از سفر به آنکارا را شنیدن طرحهای جدید سولانا عنوان می کند: « اگر نگرانی آنها انحراف باشد، ما این را موضوع مهمی می‌دانیم که می‌تواند موضوع مذاکره باشد.»



 نظرات کاربران



© پایگاه اطلاع رسانی رجا




حادثه طبس یک ندای الهی و امداد غیبی

نویسنده:ابوحامد::: چهارشنبه 86/2/5::: ساعت 5:20 عصر

شورای هماهنگی تبیلغات اسلامی:
تهران - حیات

شورای هماهنگی تبیلغات اسلامی با صدور بیانیه ای به مناسبت سالروز حادثه معجزه آسای طبس این روز بزرگ و عبرت آموز را گرامی داشت.
به گزارش حیات، در این بیانیه آمده است طبس فقط یک حادثه تاریخی گذرا نبود بلکه یک ندای الهی و امداد غیبی بود که "ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدامکم" اگر خداوند و دین خدا را یاری کنید خداوند نیز شما را یاری می کند و قدمهایشان را استوار در برابر دشمنان اسلام و استکبار قرار می دهد. این است سنت الهی که برای هر قوم و ملتی که به خداوند قهار اتکال نموده، اراده کنند و جلوی ظلم و استکبار با تمام توان بایستند، اینگونه خداوند آنان را با ماموران الهی خویش یاری می کند.

این بیانیه می افزاید :  آیا وقت بیداری جهانی نرسیده؟ جهان غرب و شرق و دولتمردان آن تا کی می خواهند و می توانند چشم و گوش خود و جهانیان را با تبلیغات مسموم و شبیخون فرهنگی و جنگ رسانه ای بر روی اینگونه حقایق تابناک و اعجازهای روشن الهی ببندند. چگونه می خواهند و چگونه خواهند توانست درباره این واقعیت عظیم تاریخ معاصر برای افکار عمومی جهان و کشورشان دلیل و توجیهی قانع کننده ارایه دهند و چگونه خواهند توانست با افکار پوچ مادی و دنیوی و لیبرال سرمایه داری خود اقناع بین المللی در مورد این حقیقت فرامادی و الهی ایجاد نمایند.

شورای هماهنگی تبیلغات اسلامی تاکید کرده است : دولت استکباری راه چاره ای جز پذیرش و قبول این واقعیت ستگر ندارند و بایستی از چند و چون آن و تبیین ماجرا و چگونگی این معجزه اسلامی پرده بردارند و همچنان به عجز و ناتوانی خود در برابر اسلام و خداوند سبحان قادر اعتراف نمایند و دین اسلام را به عنوان برترین ادیان و روشنگر راه هدایت زندگی دنیوی و اخروی بشر و بهترین مسیر رسیدن به کمال و پیشرفت تعالی انسان بپذیرند و دستی از لجاجت ها و خصومت های جاهلانه و متعصبانه تارخی برداشته و راه را برای مردم حقیقت طلب و واقعیت مدار جهان در راستای رسیدن کمال انسانی که در دین مبین و روشنگر اسلام نهفته است باز نمایند.

در پایان این بیانیه آمده است : شورای هماهنگی تبیلغات اسلامی ضمن گرامیداشت مجدد این واقعه الهی اسلامی و یادآوری روحیه ایمان و خودباوری مردان و زنان دلاور این مرز و بوم تنها راه را برای استکبار قبول واقعیات و تن دادن به قانون به خصوص سنین و قوانین الهی دانسته و به آنها می گویند تا دیر نشده و کار از کار نگذشته از این همه کشت و کشتار زنان، کودکان و مردان بی دفاع و بی گناه غیر نظامی در سطح بین الملل و ظلم و استبداد، در کشورهای اسلامی  به خصوص در عراق، افغانستان ، لبنان و ... دست برداشته و تا سنت قهر الهی آنها را همانند قوم های ظالم تاریخ مثل قوم عاد و ثمود و لوط و ... در بر نگرفته توبه نموده و راه حق و حقیقت و مسیر روشن فطرت و طینت پاک الهی خویش بازگردند که "هو التواب الرحیم" که موقع مکافات بس نزدیک است و "الیس صبح بقریب."
 
پایان پیام

 





قرب به خدا هدف از تزکیه است

نویسنده:ابوحامد::: چهارشنبه 86/2/5::: ساعت 4:20 عصر

کتاب: على (ع) آینه عرفان، ص 210

نویسنده: سید اصغر ناظم‏زاده قمى

انسان بر خلاف همه موجودات جهان آفرینش، دو بعدى است: نخست‏بعد حیوانى او که از این جهت‏یعنى از جهت تغذیه، زیست، تناسل، تکثیر نوع و... با سایر موجودات زنده مشترکات زیادى دارد. اما بعد ثانوى او که همان خصوصیت منحصر به فرد اوست و از جهت قواى دماغى و حالات روحى و ویژگیهاى نفسانى با سایر موجودات زنده متفاوت است و این خود محور اصلى تمایز او از دیگر جانداران مى‏باشد.

آیا رشد انسان به این است که فقط به یک بعد از خود برسد; مثلا به بعد حیوانى که خور و خواب و خشم و شهوت است‏بپردازد و یا به کلى از خوردن و لذت بردن خوددارى کند و فقط به جنبه‏هاى انسانى بپردازد. این هم در اسلام مذمت‏شده است، لذا رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم عثمان بن مظعون را که خانه و زندگى را ترک کرده بود و به گوشه‏نشینى و عبادت پرداخته بود مذمت کرد و وى را از این کار منع کرد. بنابراین باید دید رشد و کمال انسان در گرو چه چیز ممکن است؟

جواب صحیح این است که انسان یا هر موجودى از سویى یک کمال نهایى و اصلى دارد، و از سوى دیگر کمالات فرعى و وسیله‏اى و مقدمه‏اى، آنچه مربوط به کمال اصلى انسان است هر چه رشد کند و شدت یابد خوب است، و اما کمالات فرعى و وسیله‏اى باید در حدى که براى پیشرفت کمال نهایى و اصلى مؤثر است پیش برود ولى در آن جا که ضربه به رشد اصلى مى‏زند کنترل شود; مثلا اگر قواى بدنى انسان قوى شود ولى ضرر به رشد معنوى و کمال انسانى او نزند، این رشد خوب است، اگر انسان شبانه روز به فکر خوردن و ورزش بدن و سلامت جسم خود باشد و از رشد معنوى غافل شود درست است که کمال بدنى قابل تحصیل است اما چون به عبادت، تحصیل علم و کارهاى نیکوى دیگر نمى‏رسد این کمال نیست‏بلکه ضرر است. پس ما باید کمال انسانى را این گونه تعریف کنیم: مجموع روابطى که بین قواى مختلف انسان هست‏به گونه‏اى تکامل یابد که براى رشد نهایى و اصلى‏اش مضر نباشد که هیچ بلکه مناسب هم باشد. بدن هرچه قوى شود خوب است‏به شرط آن که براى جهات روحى ضرر نداشته باشد و صاحب آن از معنویات و مسائل روحى غافل نباشد.

پس انسان کامل کسى است که تمام تلاش و کوشش را صرف همه قوا و ابعاد وجودى‏اش کند تا انسان کامل شود.

باید توجه داشت که انسان داراى ویژگى خاصى است که هیچ موجودى ندارد و آن انتخاب آگاهانه و اختیارى است که نه حیوانات این ویژگى را دارند و نه فرشتگان، تنها جن است که مثل انسان داراى این ویژگى است، و این حالت اختیارى که انسان مى‏تواند با تفکر و تامل و انتخاب راه بهتر، به عالیترین مقام برسد از خصوصیات انسان است.

حال این عالیترین مقام چیست؟

آنچه از آیات و روایات به دست مى‏آید آن است که انسان باید خود را به آفریدگار وابسته و مربوط بیابد، و وجود خود را غیر مستقل و پرتوى از شعاع وجودى او بداند، و هر قدر انسان وابستگى و عدم استقلال خود را بهتر درک کند توجهش به خالق جهان بیشتر خواهد شد و در نتیجه از انوار ربوبى بیشتر بهره‏مند خواهد گردید تا آن جا که آینه تمام نما و مظهر کامل پروردگار جلت عظمته مى‏گردد.

« - الهى - و الحقنى بنور عزک الابهج فاکون لک عارفا و عن سواک منحرفا; (1)

- پروردگارم - مرا به پر بهجت‏ترین نور عزتت ملحق بساز تا تنها تو را بشناسم و از غیر تو رو گردان شوم.»

درباره ائمه علیهم السلام ما همین اعتقاد را داریم که آن قدر رابطه‏شان با خدا زیاد شده که دیگر آنان را از خدا جدا نمى‏دانیم اگر چه پرتوى از شعاع خدایند:

«لا فرق بینک و بینها الا انهم عبادک و خلقک رتقها و فتقها بیدک بدؤها منک و عودها الیک; (2)

میان تو و آنان جدایى نیست جز این‏که آنان بندگان و آفریدگان تواند، تدبیر آنان به دست توست، آغاز ایشان از تو و بازگشتشان به سوى توست.»

و کسانى که رابطه‏شان با خدا این‏گونه است‏سرانجام به جوار رحمت و مقام قرب الهى و به دیدار و وصل محبوب نایل خواهند شد; منزلت این انسانها در آیات قرآنى این گونه ترسیم شده است:

1- «یا ایتها النفس المطمئنة . ارجعى الى ربک راضیة مرضیة . فادخلى فى عبادى . و ادخلى جنتى; (3) اى انسان اطمینان یافته ، به سوى پروردگارت باز گرد در حالى که هم تو از خدا راضى هستى و هم خدا از تو راضى است ، پس داخل بندگانم شو و به بهشتم درآى‏»

2- «فى‏مقعد صدق عندملیک مقتدر; (4) درجایگاهى راستین نزد سلطانى مقتدر»

3- «وجوه یومئذ ناضرة . الى ربها ناظرة; (5) چهره‏هایى در آن روز شادابند و به سوى پروردگارشان مى‏نگرند.»

قرب خدا

گفتیم هدف از تزکیه رسیدن به مقامى است که انسان غیر از خدا کسى و چیزى و حتى خود را نبیند; به تعبیر دیگر هدف از تزکیه نفس، همان قرب خدا، و در مرحله عالیترین آن فناء فى الله است. حال که دانستیم هدف از تزکیه قرب خداست، در توضیح «قرب خدا» مى‏گوییم:

نزدیک شدن به خداوند تبارک و تعالى نه به معناى کم شدن فاصله زمانى و مکانى است; که مثلا اگر به مکه مکرمه رفتیم از نظر مکانى به خدا نزدیک شده باشیم، یا نیمه شب از نظر زمانى به خدا نزدیکتریم، خیر زیرا خداوند تبارک و تعالى خود آفریننده زمان و مکان است و خود محیط بر همه زمانها و مکانهاست و با هیچ کدام از موجودات نسبت زمانى و مکانى ندارد، خود مى‏فرماید:

«و نحن اقرب الیه من حبل الورید; (6) ما از رگ گردن به او نزدیکتریم‏»

«هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن...; (7) اوست اول و آخر و ظاهر و باطن‏»

«...و هو معکم این ما کنتم; (8) هر جا باشید او با شماست‏»

«...فاینما تولوا فثم وجه الله; (9) پس‏به هر سوروى آوریدهمان جا روى خداست.»

پس مراد از قرب به خدا، نزدیکى مکانى و زمانى نیست، بلکه مراد این است که انسان در اثر حرکت اختیارى و انتخابى که دارد با اعمال و کردار نیکو و دورى از هر زشتى و پلیدى به مقامى برسد که مورد عنایت‏خاص‏الهى قرار گیرد به طورى که همه درخواستهایش به اجابت‏برسد، یعنى به آن جایى برسد که:

«ان دعانی اجبته و ان سالنی اعطیته; (10)

اگرمرا بخوانداجابت مى‏کنم اورا و اگر از من‏چیزى بخواهدبه اوعطا مى‏کنم.»

بنده‏اى که به چنین مقامى برسد به کمال خود رسیده است و لذا در عرف جامعه هم کسى که مورد توجه شخصیتى باشد مى‏گویند او «مقرب‏» فلانى است، و در قرآن کریم هم بر پیشروان اسلام که از ارزش بیشترى برخوردارند عنوان «مقربین‏» اطلاق شده است: «و السابقون السابقون . اولئک المقربون; (11) پیشى گیرندگان پیشى گرفتگانند . آنان مقربانند.»

و این قرب به خدا مرتبه‏اى است از وجود که در آن استعدادهاى ذاتى شخص با سیر و حرکت اختیارى خود به فعلیت مى‏رسد; خواه حرکتى سریع و لحظه‏اى که انبیا و اولیاى خدا از لحظات دمیده شدن روح در کالبدشان سیر تکاملى کردند و در اندک مدتى به کمالات بزرگ و همان قرب حقیقى نایل شدند که عیسى بن مریم در گهواره مى‏گوید: «قال انى عبد الله آتانى الکتاب و جعلنى نبیا; (12) گفت من بنده خدایم به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.»

و طبق روایاتى که در دست ما شیعیان است ائمه معصومین علیهم السلام حتى در شکم مادر تسبیح خدا مى‏گفتند و به محض به دنیا آمدن سر به سجده گذاشته و شکر خدا نمودند; مثلا على علیه السلام در هنگام ولادتش قرآن خواند و سوره مؤمنون را تلاوت کرد. و درباره امام زمان علیه السلام داریم که در دل مادر سخن مى‏گفت و به دنیا که آمد سجده کرد. و درباره ام الائمه فاطمه زهرا علیها السلام آمده است که در دل مادرش خدیجه با او تکلم مى‏کرد. و درباره امام جواد علیه السلام داریم که نه ساله بود به امامت رسید. و همین طور سایر ائمه معصومین علیهم السلام که تمامى ایشان سیر تکاملى سریع و برق آسا داشته‏اند.

این سیر تکاملى که هدف از تزکیه نفس است مربوط به جسم و بدن انسان نیست‏بلکه مربوط به روح و دل آدمى است، و شرایط مادى فقط نقش فراهم کردن زمینه سیر و سلوک را به عهده دارند و اگر ما به زیارت خانه خدا مى‏رویم مسلما مکه هدف یست‏بلکه وسیله‏اى است‏براى همان تقرب روح به خدا، و چه بسا افرادى که در مکه بودند و حتى با پیامبر اسلام فامیلى داشتند مثل «ابولهب‏» ها ولى از خدا و پیامبرش فرسنگها دور بودند، و یا کسانى از مکه خیلى دور بودند ولى از بسیارى از اصحاب به خدا و پیامبرش نزدیکتر بودند، مثل «اویس قرنى‏» که در رکاب على علیه السلام در صفین به شهادت رسید، او پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم را ندید اما رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم سفارش او را به على علیه السلام کرد.

بنابراین ملاک در قرب به خدا که از تزکیه نفس حاصل مى‏شود زدودن موانع به انضمام رشد دادن نفس به سوى کمال با افعال اختیارى به کمک همین بدن و جسم براى توجه دل و قلب (13) به سوى خداست و هر چه دل انسان بیشتر متوجه خدا باشد و از خود غافلتر باشد او به خدا مقربتر است تا آن جا که دیگر غیر از خدا کسى دیگرى را نمى‏بیند مثل پیامبران و اولیاى معصومین که تنها توجه ایشان به خدا بوده است و بس، و غیر از خدا را نمى‏بینند، لذا على علیه السلام در دعاى کمیل به پیشگاه خداوندى عرضه مى‏دارد:

«فهبنى صبرت على عذابک فکیف اصبر على فراقک وهبنى صبرت على حر نارک فکیف اصبر عن النظر الى کرامتک; (14)

بارالها، گیرم بر عذاب تو صبر کردم چگونه بر فراق تو صبر کنم، و گیرم بر حرارت آتشت صبر کردم اما چگونه از نگاه به سوى جلال و شکوهت صبر کنم.»

این حالت تنها براى کسانى حاصل مى‏شود که از ما سوى الله قطع رابطه کنند و تنها خدا را ببینند.

باز از آن حضرت آمده است که مى‏فرمود:

«ما رایت‏شیئا الا و رایت الله قبله و بعده و معه;

هیچ چیز را ندیدم جز آن که خدا را قبل از آن و بعد از آن و با آن دیدم.»

و یا در جواب کسى که از او سؤال کرد: «هل رایت ربک؟ ; آیا پروردگارت را دیده‏اى؟» فرمود: «افاعبد مالا ارى؟ ; (15) آیا عبادت مى‏کنم کسى را که نمى‏بینم.»

حال انسانى که فقط خدا را مى‏بیند مانعى ندارد آنان که دلشان با خداست چون پیامبران و امامان علیهم السلام را دوست داشته باشد زیرا حب آنان خود حب الله است، ولى چیزى که ضد خداست نمى‏تواند در دل او جا بگیرد و حب دنیا ضد خداست و لذا عارف بالله نمى‏تواند حب دنیا در دل داشته باشد در قرآن کریم مردم به دو دسته تقسیم مى‏شوند: «من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشآء لمن نرید...; (16) آن کس که زندگى زود گذر (دنیاى مادى) را مى‏طلبد آن مقدار از آن را که بخواهیم و به هر کس اراده کنیم مى‏دهیم.»

کسى که دنیاطلب شد نمى‏تواند خداجو باشد و لذا در حدیث آمده: «حب الدنیا راس کل خطیئة; (17) محبت دنیا منشا همه خطاهاست.»

مقابل این دسته آن کسانى‏اند که آنچه در رابطه با خداخواهى است دوست مى‏دارند: «و من اراد الآخرة و سعى لها سعیها و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکورا; (18) و آن کس که سراى آخرت را بطلبد و سعى و کوشش خود را براى آن انجام دهد، در حالى که ایمان داشته باشد، سعى و تلاش او پاداش داده خواهد شد.»

همان گونه که امام على علیه السلام در نهج البلاغه فرموده است کسانى که فقط خدا را مى‏خواهند و براى خدا کار مى‏کنند چند دسته‏اند:

«ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار; (19)

مردمى خدا را به امید بخشش مى‏پرستند، این پرستش بازرگانان است، و گروهى او را از روى ترس عبادت مى‏کنند و این عبادت بردگان است، و گروهى وى را براى سپاس مى‏پرستند و این پرستش آزادگان است.»

و همین حالت عالى در پیشوایان دین اسلام بوده است که فقط براى خدا عبادت مى‏کردند و تمام حرکات و سکناتشان براى خدا بوده است. امیر المؤمنین على علیه السلام هنگامى که فرقش شکافته شد گفت: «فزت و رب الکعبة‏» و حسین بن على علیه السلام در گودال قتلگاه مى‏گوید: «الهى رضا بقضائک و تسلیما لامرک لا معبود سواک.»

توضیح

اولیاى خدا که فقط رضاى خدا را در کارهاى خود در نظر گرفته‏اند به لذایذ بهشتى و به «جنات عدن تجرى‏» و به «حور العین‏» و به «لحم طیر مما یشتهون‏» و سایر لذات بهشتى هم علاقه‏مندند منتهى آنان آن لذایذ را به خاطر آثار رحمت الله دوست دارند بر خلاف ما که دوست داشتنمان به خاطر خود آنهاست; مثلا در یک‏میهمانى گاهى توجه‏شما فقط به غذاى‏صاحب خانه‏است اماگاهى اگر مهمان عالمى عابد شدى‏خود صاحب خانه را دوست‏دارى و اگر غذاى او را مى‏خورى به خاطر خود صاحب خانه است نه غذا و هر غذایى باشد فرق نمى‏کند.

انبیا و اولیا اگر به لذایذ بهشتى مى‏نگرند به خاطر رحمت الهى است نه به خاطر لذایذ.

باز باید توجه داشت که سیر الى الله و توجه قلبى به خدا منافات با دوست داشتن انبیا و امامان ندارد، زیرا محبت‏به این بزرگواران شعاعى از سیر الى الله است نه مزاحم او، این که شما به کسى علاقه‏مندید خانه و لباس او را دوست دارید، فرزندش را دوست دارید، معناى دوست داشتن متعلقات او همان خود اوست نه ضد او و نه مزاحم او پس محبت‏به خدا با محبت‏به پیامبر و فاطمه و على علیهم السلام و اولیاء خدا مزاحمت‏با دوستى خدا ندارد، بله اگر دشمن خدا را دوست‏بدارى این محبت ضد خداست و مزاحم سیر الى الله است.

پى‏نوشت‏ها: ادامه مطلب...



مهدی از زبان ا ئمه

نویسنده:ابوحامد::: چهارشنبه 86/2/5::: ساعت 4:9 عصر

قائم این امت نهمین فرزند من است، اوست صاحب غیبت و همان کسی که میراثش را  - درحالی که زنده میباشد - تقسیم میکنند. »

حضرت حسین بن علی (ع)

                              

« به اهل بیت پیامبر خود نظاره کنید؛ اگر در جایی اقامت گزیدند شما نیز همانجا اقامت گزینید؛ اگر از شما یاری خواستند یاریشان دهید؛ بدانید که خدای تعالی فتنه را به وسیله مردی از ما اهل بیت برطرف سازد پدرم فدای آنکه فرزند بهترین کنیزان است. او به یاران خویش شمشیر نمی دهد، مگر برای اینکه (نامردمان را ) بکشند. وی شمشیرش را به مدت هفت ماه بر گردنش می افکند و می کشد؛ تا آنکه قریش گویند: اگر او از اولاد فاطمه است به ما رحم مینمود. خداوند او را بر بنی امیه مسلط می فرمایند تا آنکه آنها را در هم میشکند و خرد میکند. پس آنحضرت این آیه را تلاوت فرمودند:

«ملعونین اینما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلاً؛ سنه الله فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنه الله تبدیلاً »

« یعنی (این مردم پلید بد کار) رانده درگاه حقند. هر کجا یافت شوند آنها را گرفته سخت به قتل رسانید این سنت خداست که در همه اقوام گذشته برقرار بوده ، هرگز سنت خدا تغییر نخواهد کرد»

 


امام علـی علیــه الســـلام، امیرالمؤمنین در کتاب نهج البلاغه چنین میفرمایند:
 

 

 

« آیا نمی دانید که هیچ یک از ما ائمه نیست، مگر این که در بیعت طغیانگر زمانه اش واقع گردیده است؟ جز آن قائمی که روح الله عیسی بن مریم پشت سر او نماز میخواند؛ آن کس را که خدای تعالی ولادت او را مخفی و شخصش را غائب داشته تا آنکه بیعت احدی از طغیانگران بر گردنش نباشد. او نهمین فرزند برادرم حسین علیه السلام و فرزند سیده کنیزان است. خدای تعالی عمر او را در زمان غیبتش طولانی گرداند. آنگاه وی به قدرتش در صورت جوانی که عمرش کمتر از چهل سال به نظر آید ظاهر فرماید. این برای آن است که مردمان بدانند خدای تعالی بر همه چیز تواناست. »

 


امام حسن علیه السلام میفرمایند:
 

 

 

« قائم این امت نهمین فرزند من است، اوست صاحب غیبت و همان کسی که میراثش را  -درحالی که زنده میباشد - تقسیم میکنند. »

 




امام حسین علیه
السلام
میفرمایند:
 
 

 

«در حضرت قائم از خانواده ما، سنتهایی از انبیاست، سنتی از حضرت آدم علیه السلام پدر ما، سنتی از حضرت نوح علیه السلام و سنتی از حضرت ابراهیم علیه السلام و سنتی از حضرت موسی علیه السلام و سنتی از حضرت عیسی علیه السلام و سنتی از حضرت ایوب علیه السلام و سنتی از حضرت محمد صلی الله علیه و آله.

از حضرت آدم و نوح علیهما السلام، طول عمر.

و از حضرت ابراهیم علیه السلام مخفی بودن ولادت و گوشه گیریش از مردم

و از موسی خوف و تقیه است.

و از عیسی اختلاف مردم درباره اش.

و از ایوب فرج و گشایش پس از بلا و ناراحتی .

و اما از حضرت خاتم النبی صلی الله علیه و آله خروج با شمشیر.››

 


   :امام سجاد علیه السلام میفرمایند

 

 

‹‹ابوالجارود وقتی که روزگار بگردد و مردم گویند: قائم از دنیا رفت یا هلاک شد؟ و در کدام سرزمین به سر برد؟ و جوینده او گوید: چگونه قائم موجود است و حال آنکه باید استخوانهایش پوسیده شده باشد؟! در این هنگام به آمدنش امیدوار باشید. وقتی ندای وی را شنیدید به سویش بروید حتی اگر لازم باشد با دست و پا بر روی یخ بخزید.››

 


 امام محمد باقر علیه السلام میفرمایند:

 

 

« آنکس که همه انبیاء را قبول داشته و حضرت مهدی علیه السلام را انکار نماید، مانند کسی است که به همه انبیاء اقرار نموده نبوت محمد صلی الله علیه و آله را انکار نماید. »

 



 

امام صادق علیه السلام میفرمایند:

 

 ای فرزند پیامبر، آیا شما قائم بحق هستید؟ فرمود: من قائم به حق هستم ولی آن قائمی که زمین را از دشمنان خدا پاک و از عدل و داد آکنده میسازد همان گونه که از ظلم و جور پر شده باشد پنجمین فرزند من است.

او را غیبتی طولانی است که از بیم جانش واقع میشود. در آن غیبت اقوامی مرتد گردیده، گروهی ثابت قدم میمانند.»

 



 

پرسش از امام کاظم موسی بن جعفر علیه السلام:

 

         « علامت قائم از شما در وقت ظهور چیست؟ فرمود: علامت او آن است که دارای عمری طولانی است ولی با طراوت و شاداب و در سن جوانی به نظر میآید؛ تا جائی که بیننده وی گمان میبرد که سن او چهل سال و بلکه کمتر است که به گذشتن روزها و شبها پیر نمیشود تا زمانی که وعده اش فرا رسد. »

 



 

امام رضا علیه السلام میفرمایند:

 

 ایشان ابتدا به سخن کرده فرمودند:  ای اباالقاسم! قائم از ما مهدی است، به هنگام غیبتش او را انتظار کشیدن واجب است و به هنگام ظهورش اطاعتش نمودن؛ او سومین از فرزندان من است.

سوگند به خدائی که محمد که درود خدا بر او و خاندانش باد را به نبوت مبعوث فرمود و ما را به منصب امامت امتیاز و اختصاص بخشید، اگر از عمر دنیا بیش از یک روز نمانده باشد، خدای تعالی آن روز را طولانی میفرماید تا او در آن روز ظهور کند و زمین را از عدل و داد آکنده نماید، همانگونه که از ظلم و جور پر شده باشد. خدای تبارک و تعالی امر او را در یک روز اصلاح خواهد فرمود، همانگونه که امر کلیمش موسی را در یک شب اصلاح فرموده؛ آن هنگام که رفت برای حانواده اش شعله آتشی بیاورد و وقتی برگشت پیامبر شده بود.

سپس فرمود: برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است. 

 



 

از حضرت عبد العظیم حسنی نقل شده است که فرمودند:

«بر آقایم امام جواد حضرت محمد بن علی وارد شدم. در نظر داشتم از قائم سوال کنم که آیا خود ایشانند و یا دیگری؟

 

 

« امام پس از من، فرزندم حسن است و پس از حسن، فرزندش « قائم»؛ یعنی همان کسی که زمین را از عدل و داد پر میکند؛ همانگونه که از ظلم و جور پر شده باشد. »

 



حضرت هادی امام علی بن محمد علیه السلام میفرمود:

 

 

سپاس خدائی را که مرا از دنیا نبرد تا اینکه فرزند و جانشین پس از مرا به من نشان داد؛ شبیه ترین مردان به رسول خدا که درود خدا بر او و خاندانش باد، از حیث اخلاق و از حیث شکل و سیما و اندام، آنکس که خدای تعالی در زمان غیبت او، وی  را حفظ میکند، آنگاه ظاهرش فرماید تا زمین را از عدل و داد آکنده سازد؛ همانگونه که از ظلم و جور پر شده باشد.



حضرت ابا محمد حسن بن علی العسگری علیه السلام میفرماید




در جلسه نمایندگان با رفسنجانی چه گذشت؟

نویسنده:ابوحامد::: شنبه 86/2/1::: ساعت 5:45 صبح
 


مسائل اقتصادی پررنگ ترین محور سخنان هاشمی رفسنجانی در دیدار با حدود 70 نماینده ای بود که در این جلسه حضور یافته بودند.


 یک نماینده مجلس در گفتگو با رجانیوز، با اشاره به اینکه "تعدادی از اعضاء فراکسیونهای اقلیت و وفاق در این جلسه حضور داشتند"، از حضور کم شمار نمایندگان فراکسیون اکثریت مجلس شورای اسلامی خبر داد.


 وی در پاسخ به پرسشی درباره علت این مسئله اظهار بی اطلاعی کرده و پایان هفته کاری مجلس و حضور نمایندگان در حوزه های انتخابیه و یا اختلاف سلایق سیاسی را توجیه احتمالی این مسئله دانست.


 این نماینده همچنین افزود: در این جلسه حدود 15 نفر سخنرانی کردند که برخی از آنان خواستار ورود دوباره هاشمی به رقابتهای انتخاباتی شدند. همچنین برخی از نمایندگان رفسنجانی را وصله ناچسب اصلاح طلبان دانسته و از اقداماتی که طی روزهای اخیر از سوی برخی رسانه ها برای هماهنگ نشان دادن وی بااین جبهه صورت گرفته، انتقاد کردند.


 وی در ادامه اصرار هاشمی بر مشکلات اقتصادی و انتقاد از روند خصوصی سازی در ماههای اخیر را که در این جلسه نیز بر آن تأکید شده، تعجب آور خوانده و گفت: در جلسه روز گذشته رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بیش از آنکه به مسائل خارجی، منطقه ای و پرونده هسته ای کشور بپردازد بر مشکلات اقتصادی جامعه از جمله تورم تمرکز کرده و انتقادات ضمنی از دولت درخصوص انحراف از برنامه چهارم و چشم انداز 20 ساله را تکرار کرد. این در حالیست که ریشه بسیاری از مشکلات اقتصاد بیمار ایران در سیاست های اقتصادی دولتهای گذشته نظیر تورم 50درصدی سال 73 و افزودن بی حساب و کتاب حجم دولت در دهه 70 نهفته است.


منبع خبر



محمد حق جو ::: پنجشنبه 30/1/1386::: ساعت 8:32 عصر



مبارزه با بدحجابی

نویسنده:ابوحامد::: پنج شنبه 86/1/30::: ساعت 6:24 عصر
 





  حمله شدید احمدی مقدم به مخالفان مبارزه با بدحجابی


  فرمانده نیروی انتظامی طی اظهارات انتقادی تأکید کرد: کسانی که ناجا را به دلیل اجرای طرح امنیت اخلاقی مذمت می‌کنند باید استیضاح شوند و در عین حال خطاب به این افراد، گفت: «شما چه کاره‌اید؟ تا به حال در خواب خرگوشی بودید و حالا بیدار شدید حرف نابجا هم می‌زنید».


به گزارش ایسنا، سردار اسماعیل احمدی‌مقدم که صبح روز چهارشنبه بیست و نهم فروردین ماه 86 در اولین همایش سالانه مدیران مبارزه با مفاسد اجتماعی استانهای سراسر کشور سخن می‌گفت، با بیان این که نسبت به موضوع بدحجابی نباید ساده‌اندیش بود، گفت: بدحجابی تبلور محسوس آن چیزی است که در پشت صحنه رخ می‌دهد و ما از آن غافلیم.


ادامه مطلب



بازمانده ای از قافله نور ::: چهارشنبه 29/1/1386::: ساعت 8:58 عصر



<   <<   11   12   13   14   15      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حرف دل
اهمیت آشنای زنان با قرآن
اهمیت آشنای زنان با قرآن
25 نکته در باره بابونه
نماز اول ماه فراموش نشود
مردم و پلیس
یشنهادهای پلیس
ایان عمر گروهکهای تکفیری و تروریستی
مظلومین میانمار
14شهریور
رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر رضوی:
طنز دکتر سلام
رهبری نوروز 96
سال اقتصاد مقاومتی: تولید - اشتغال
دومین جلسه شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی برگزار ش
[همه عناوین(2949)][عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com