بسمه تعالی
ما و امتحان الهی
آیا مردم چنین پنداشتند که بصرف این که گفتند ما ایمان به خدا آورده ایم رها شوند و بر این دعوی هیچ امتحانشان نکنند؟ و ما اممی را که پیش از اینان بودند به امتحان و آزمایش آوردیم تا خدا دروغ گویان را از راستگویان کاملاً معلوم کند. آیا آنان که کار زشت و اعمال ناشایسته مرتکب می شوند پنداشتند که بر ما سبقت گیرند؟ بسیار بد حکم می کنند. سوره عنکبوت آیه 2 تا 4
خدایی که مرگ و زندگانى را آفرید تا شما بندگان را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید و اوست مقتدر و آمرزنده. سوره ملک آیه 2
با نگاهی عامیانه به ترجمه این چند آیه شریفه به خوبی روشن است که در درگاه الهی تنها مؤمنین قابل ارزش گذاری هستند و کسانی هم که ادعای ایمان دارند به سادگی رها نشده و مانند امتهای گذشته تحت امتحان و آزمایش قرار گرفته تا راستگویان از دروغگویان متمایز شوند و در این عرصه رقابت اطاعت و بندگی خدای متعال، بهترین ها نیز مشخص گردند. آنچه خداوند متعال از ما بندگان انتظار دارد ایمان و عمل صالح است. لذا سعی ما باید بر این باشد تا با الگو گرفتن از سیره پیشوایان الهی، هم ایمان خود را محکم تر نموده و انجام عمل صالح را چه در جنبه های فردی و چه در عرصه های اجتماعی جدی گرفته و به نحو شایسته به آن بپردازیم. ترک محرمات و انجام واجبات که تجلی گاه ایمان و عمل صالح است، برای یک مسلمان امری بسیار جدی است و هیچ گناهی را کوچک نمی شمارد.
یک مسلمان وظیفه خود می داند آنچه را که نباید انجام دهد و آنچه را که باید انجام دهد چه در زمینه فردی و چه اجتماعی باید بشناسد. اگر چه قسمتی از این وظایف در رساله های مراجع تقلید آمده و به راحتی قابل دسترس است، اما شاید مسائل مبتلا به زیادی وجود داشته باشد که لازم است نسبت به آگاهی آن تلاش شود. برای نمونه وظیفه ما برای شرکت در راهپیمایی روز قدس چیست؟ باید با حجتی قاطع این وظیفه را دریافت و به آن عمل کرد.
اگر نگاهی گذرا به تاریخ داشته باشیم و بر اساس آنچه که خداوند متعال در قرآن فرموده، متأسفانه خواهیم دید که مردود شدگان در امتحانات الهی تعدادشان زیاد است و شاید بیان چنین واقعیتهایی زنگ خطری برای امتهاست که حواسمان را بیشتر از این جمع کنیم و نسبت به شناخت وظیفه و انجام آن جدی تر باشیم. به نظر می رسد امروزه نیز خطر سقوط کمتر از دوران گذشته نباشد. برای نمونه اگر کسی بیاید و در امور اقتصادی ما را راهنمایی کند و هدایت او منجر به وسعت اقتصادی ما گردد و از فقر و بدبختی نجات یابیم آیا غالباً ممنون او نمی شویم؟ اما اگر او بخواهد امر به معروف یا نهی از منکری را در زمینه فردی یا اجتماعی گوشزد کند با اینکه می دانیم خیرخواه ماست و موجب سعادت دنیا و اخرت ما می شود چه تعداد ممنون او می شویم؟ چه تعداد سنگش می زنیم؟ چه تعداد دشنام به او می دهیم؟ آیا امروزه و با روحیاتی که در جامعه ایجاد شده کسی جرأت امر به معروف و نهی از منکر زبانی دارد؟ لذا به نظر می رسد سقوطی که برای امتهای دیگر اتفاق افتاده زنگ خطرش برای ما نیز وجود دارد!! لذا ایمان آورندگان بدانند که اگر ایمانشان را ریشه دار نکنند و درخت ایمان با عمل صالح به بار نرسد با وزیدن بادی همه چیز خود را از دست خواهیم داد و باید متوجه باشیم که سنت الهی آزمایش، چیزی نیست که برای بعضی از امم قابل اغماض باشد و شیطان در انجام نقش خود هیچ کوتاه نمی آید. گناه خود را به گردن دیگران انداختن برای رهایی از عذاب وجدان هم هیچ سودی برای ما ندارد.
بیاییم تا دیر نشده و مرگی که همه ما را دیر یا زود در بر می گیرد از راه نرسیده، با استعانت از درگاه الهی توبه نموده و در این شبهایی که شب قدر در آن نهفته تصمیم بگیریم که ما نیز می توانیم یکی از بندگان خوب خدا و از کسانی باشیم که جزء قبول شدگان باشیم و همواره با الگو قرار دادن ائمه اطهار علیهم السلام و توسل به خاندان عصمت و طهارت و اطاعت از اوامر ولی فقیه در این عصر غیبت، مسیر صحیح عبودیت و بندگی را بپیماییم و از لغزشگاهها به سلامت عبور نماییم.
و این را باید بدانیم که بندگی خدا فقط در جنبه های فردی نیست. چه بسا اصل آزمایشات در جنبه های اجتماعی که از اهمیتی بی حد و حصر برخوردار است باشد. شاید هم که شیطان بسیاری را در انجام عبادتهای فردی رها کند ولی در لحظه های حساس وظایف اجتماعی وارد شده و عمل آنان را باطل کند که نمونه های آن را این روزها و در بحث انتخابات شاهد بودیم که چه کسانی و با چه ادعاهایی شمشیر را از رو و بر علیه جمهوری اسلامی ایران کشیده و از هیچ توطئه ای فرو گذار نکردند. شاید یکی از دلایلی که باعث شده کسانی چون طلحه و زبیر این روزها خودنمایی کنند و اصل نظام اسلامی که ولایت فقیه باشد را نشانه روند کوچک شمردن گناه باشد که متأسفانه در جامعه اسلامی ما در زمینه های مختلف رواج فراوان دارد.
برای نمونه بحث تراشیدن ریش چیزی است که بزرگان دین آن را نهی کرده و بسیاری آن را گناه و فسق و سر پیچی از دستور خداوند دانسته اند. ولی در عمل چقدر این گناه عادی شده که نهی از منکر در این زمینه بی اثر گردیده؟ آیا خنده دار نیست که بعضی از هیمن افراد ریش تراش دعا خوان بعضی از مساجد هم شده باشند؟!! دعاهایی که اینها می خوانند با آن گناه علنی شان چه هم خوانی دارد؟ البته نه همه خوبی ها در داشتن ریش است و نه همه بدی ها در تراشیدن ریش. چه بسا فرد ریش تراشی که در مجموع بهتر از هزاران ریش داری باشد که ریشش برای فریب دیگران بوده و تا به حال حاضر نشده به اندازه یک راهپیمایی جمهوری اسلامی ایران یا مردم مظلوم فلسطین را حمایت کند. ولی مسئله این است کسی که ریش می تراشد علناً گناهی را انجام می دهد و این گناه اگر کوچک هم باشد گناهان بزرگتری چون کوچک شمردن گناه و ترویج معصیت از آن بیرون می آید. شاید خنده دار تر هم این باشد که در این شبهای قدر کسی با این گناه علنی بیاید و خواسته هایش را از خدای خود بخواهد. البته به نظر ما چنین خنده دار می رسد ولی خداوند متعال چنان به بندگان خود علاقه مند است که حتی اگر بنده ای گناهانش را واسطه ای برای توبه قرار دهد می پذیرد. و اگر توبه اش قبول شود معصیتهایش را نیز به حسنه تبدیل می کند. ما که چنین پروردگاری داریم آیا شایسته است که مسیر نافرمانی و سرپیچی را در پیش گیریم؟
آیا تا کنون فکر کرده ایم در برابر عظمت این جهان بی انتهاء که در برابر عظمت خدای متعال هیچ است، چه عددی به حساب می آییم؟ آیا غرّه شدن در برابر خدای کریم و نافرمانی از دستورات الهی چیزی جز خود سوزی می تواند باشد؟ عده ای را چه شده که این روزها با وسیله قرار دادن رنگ سبز خواسته یا ناخواسته در مسیر نابودی جمهوری اسلامی ایران که ثمره خون صدها هزار شهید و بلکه ثمره خونها و تلاش تمامی انبیاء و اولیاء در طول تاریخ، حرکت کرده و یکی از بزرگترین گناهان تاریخ را انجام می دهند؟!! مگر به واسطه جمهوری اسلامی ایران نبود که اسلام در جهان جانی تازه گرفت و مکتب تشیع که نامی از آن بیش نبود به عنوان تنها نجات دهنده بشر مطرح و خار چشم دشمنان اسلام شده؟ پس آن اشعری صفتان را که ادعای ایمان و عمل صالح دارند را چه شده که تیرهای خود را از کفار دریغ و به سمت جمهوری اسلامی رها می کنند؟!!.