::جود و کرامت از کرمش جاودان شده
هر چه دخیل هست به سویش روان شده
::جبریل هم اگر برسد در حریم او
حس میکند که وارد صحن جنان شده
::او ظاهرش بتول ولی باطنش علی است
در پشت آن جمال، جلالی نهان شده
::از چه تمام فاطمه ها عمرشان کم است
دنیا چرا به "فاطمه" نامهربان شده
::خواهر حریف هجر برادر نمیشود
بیهوده نیست اینهمه قدش کمان شده
::با احترام آمد و با احترام رفت
هر آنچه شآن اوست در اینجا همان شده
::دور و برش فرشته نگهبان معجرش
جانها فدای زینب بی پاسبان شده
::گاهی میان مجلس نامحرمان شهر
گاهی میان محمل بی سایبان شده
::شکر خدا مقام تو زخم زبان نخورد
شکر خدا برادر تو خیزران نخورد
:::::::::| علی اکبر لطیفیان |:::::::::
#شعروشعور