عاشقان
شهید گمنام (مجتبی رمضانی) | شبای جمعه که میشه دلها بهونه میگیره
شبهای جمعه که میشه دلها بهونه میگیره / هر کی میاد سر یه قبر ازش نشونه میگیره یکی سر قبر پدر، یکی کنار مادرش / یکی کنار خواهر و یکی پیش برادرش اما یه مادر غمگین و آرام / میاد کنار شهید گمنام آه و واویلا، آه و واویلا ، آه و واویلا ، آه و واویلا یه جعبه خرما برای فاتح خونی میاره / آروم میاد میشینه و سر روی سنگش میذاره میگه تو جای بچه می ، گوش بده به حرفای من / از بس که اینجا اومدم درد اومده پاهای من آخر نگفتی کسی رو داری؟ / یا که مثل من بی کس و کاری آه و واویلا، آه و واویلا ، آه و واویلا ، آه و واویلا مگه تو مادر نداری برای تو گریه کنه / غروب پنج شنبه بیاد به قبر تو تکیه کنه غصه نخور من مادرت. منم همیشه باورت / نمیذارم تنها بشی. مدام میام بالا سرت از تو چه پنهون یه بچه دارم / چند ساله از اون خبر ندارم آه و واویلا، آه و واویلا ، آه و واویلا ، آه و واویلا آخ که دلم برات بگه از پسرم یه خاطره / لحظه ی جبهه رفتنش، ساعتی که می خواست بره از اون لباس خاکی و از اون کلام آخرش / هر قدمی میرفت جلو نگاه می کرد پشت سرش دیگه نیومد، رفت ناپدید شد / چشام به درب خونه سفید شد آه و واویلا، آه و واویلا ، آه و واویلا ، آه و واویلا دیگه از اون روز تا حالا منتظر زنگ درم / بس که دلم شور میزنه نصف شب از خواب می پرم بسه دیگه خسته شدی دوباره خیلی حرف زدم / با این که قول داده بودم اما بازم گریه شدم خدا نگهدار پسرم فعلا ازت جدا میشم / شاید مسافرم بیاد، زشته تو خونه نباشم.... با صد امید و آرزو مادر مفقود الأثر / بلند شد از کنار قبر، شاید براش بیاد خبر چند ساله مادر کارش همینه / خبر نداره بچه ش همینه چند ساله مادر کارش همینه / خبر نداره بچه ش همینه آه و واویلا، آه و واویلا ، آه و واویلا ، آه و واویلا
60 مذهب و آئین