برای حل هر مشکلی در ابتدا باید، نوع مشکل کاملاً واضح و آشکار شده باشد. سپس فرضیه سازی کنید. یعنی یک سری علل و عواملی را که می تواند باعث ایجاد این مشکل می شود را در مقابل خودتان لیست کنید ـ بدون توجه به میزان تاثیر آنها ـ بعد از این ریشه یابی و پی بردن به عوامل احتمالی، عواملی را که هیچ دخلی در مشکل مورد نظر شما ندارند کنار بگذارید. با شناسایی عوامل اصلی، راهکارهای مقابله با آن را با توجه به همین عوامل پیدا کرده و آنها را عملیاتی کنید. البته هنگام بررسی، حتماً سعی شود با توجه به میزان تاثیر، و ترتیب اولویت باشد.(1)
با استفاده از این روش، می توانید اکثر مشکلات پیش روی خود و دیگران ـ حتی همین دو موردی که سؤال کردید ـ را تا حدود زیادی حل کنید برای عینی تر شدن این روش، نیاز به مثال زدن داریم که همین دو مورد را به عنوان مثال ـ البته به طور خلاصه ـ توضیح می دهیم.
الف ) دروغگویی گاهی انسان در مقابل شخصی قرار میگیرد که به راحتی دروغ می گوید و از آن هیچ ابایی ندارد. دوست داریم این شخص، که نزدیک ترین فرد به ما است دست از این کار بردارد. بنابراین ناچاریم در قدم اول و ابتدای کار فرضیه سازی کنیم، یعنی علل دروغ گویی او را ریشه یابی کنیم، مثلاً در مورد همسرتان می توان این گونه ریشه یابی کرد:
1. بی اعتمادی شوهر اعتماد به زن ندارد از این رو دوست ندارد اسرارش را به او بازگو کند، برای همین در مقابل سؤالات همسرش متوسل به دروغ می شود.
2. ترس جرئت بیان حقایق را به همسر ندارد زیرا از عواقب آن ـ مانند اختلافات و... ـ می ترسد از این روی دروغ می گوید.
3. ناتوانی در ارتباط کلامی شوهر چون توانایی ارتباط کلامی را ندارد گاهی ناچار می شود از دروغ در نقش چاشنی ارتباط استفاده کند.
4. تأثیر محیط کودکی خود را در خانواده ای گذرانده است که هیچ ابائی از دروغگویی نداشتند و او تأثیر پذیرفته است.
5. زشت ندانستن دورغ دروغ را اصلاً کار بد و قبیح نمی داند که بخواهد از عدم انجام آن سرباز زند. (عدم آشنایی با ضررهای اجتماعی و فردی و اخروی آن).
6. عادت از محیط کار و اجتماع اطرافیان تاثیر پذیرفته و دروغگویی عادتش شده است و نمی تواند از این عادت دست بردارد.
7. مشکلات روانی بعضی مشکلات روانی مثل کمبودها، بی هویتی، عدم ثبات شخصیت و... باعث شده که با دروغ گویی و خود نمایی در مقابل دیگران خودی نشان دهد.
8. و.... . اینها گوشه هایی بودند از فرضیه هایی که می توان ساخت ـ هر چه سعی کنید فرضیه های بیشتری تصور کنید بهتر است.
ما این موارد را بدون توجه به صحیح بودن یا نبودن آنها در مورد شوهرتان لیست کردیم. حال نوبت آن است مواردی را که احتمال بیشتری می دهیم تاثیر در دروغگویی همسرتان دارد جدا کنیم و بقیه را دور بریزیم، مثلاً شاید شما بگویید خانوادة شوهرم خانواده ای هستند متدین و اصلاً دورغ و دروغگوئی در خانه آنها راه پیدا نکرده است. بنابراین شما مورد چهارم را خط می زنید و... بعد از یافتن عوامل اصلی دروغگویی همسر، متناسب با هر علتی، به دنبال راه های درمان آن برآیید. برای نمونه:
1. راز داری سعی کنید همیشه رازدار همسر خود باشید و این را در عمل اثبات نمایید تا بدین وسیله اعتماد همسرتان به شما جلب شده و بتواند واقعیات را به شما بازگو کند.
2. انصاف و سعه صدر توانایی خود را در شنیدن حقائق تلخ بالا ببرید و نگاه منطقی به قضایا داشته باشید تا همسرتان بتواند با خیال آسوده و بدون هیچ ترس و واهمه ای با شما هم کلام شده و حقیقت را بازگو کند.
3. تشویق و تنبیه از توانایی گفتاری او در بیان حقائق تعریف و تمجید کنید و در مقابل گفتارهای دروغ او واکنش منفی نشان دهید. مثلاً از میزان مهر و محبت خود بکاهید و... تا بدین سان هم رفتار منفی ایشان ـ به اصطلاح روانشناسان ـ منجر به «خاموشی» می شود، هم رفتارهای مثبت او «تقویت» می شود.
4. راستگویی خود نمونه عملی راستگویی باشید و صداقت را هم در رفتار و هم در گفتار داشته باشید چه در مقابل همسر، فرزندان، پدر و مادر و.... و چه در مقابل خود و خدای خود.
5. صمیمیت در خانه فضای خانه را فضایی صمیمی کنید. گاهی شوهرتان فضا را دوستانه نمی بیند به همین دلیل با یک دروغ، سعی می کند از صحبت کردن با شما طفره برود. ولی وقتی شما را پذیرا می بیند و صادقانه و با صمیمیت تمام با او هم کلام می شوید دیگر دغدغة فرار ندارد.
6. تغییر رفتار به صورت غیر مستقیم با بیان داستانها و خاطرات افرادی بپردازید که دروغگویی روزگار آنها را تباه کرده و حتی می توانید به پیامدهای دروغگویی ـ اجتماعی، فرهنگی، روانی و.... که در یکی از پاسخهای ما به صورت کوتاه بیان شده ـ بپردازید تا از عواقب این گونه کارها آگاه باشد.(2) (البته نه به شکل خطابی و مستقیم).
7. توجه خاص به علت روانی اگر علت دروغگوئی را در مشکلات روانی می بینید که فرد در استرس ها و تعارض ها و ناکامی ها از آن کمک می گیرد به دنبال درمان و چار جوئی این مشکلات و پیدا کردن راه منطقی خروج از مشکل باشید و یقین بدانید که دروغ یک مسکن موقتی است نه دائم.
8. تقویت جنبه های مثبت فرد ابعاد مثبت شخصیت او را تقویت و تمجید کنید و نسبت به دروغ او ابراز نارضایتی کنید.
راه های دیگری هم می توان فرض کرد و یقیناً خود شما زمینة شناسایی این مشکل و راه حل های آن را بهتر از ما می توانید کشف کنید چون در همان فضا هستید و مسائل را به خوبی درک می کنید.
ب) نماز نخواندن: در مورد نماز نخواندن هم ابتدا مثل مثله قبلی ریشه یابی کنید. بعضی از عوامل که موجب این حالت می شوند ـ به طور خلاصه ـ عبارتند از:
عدم اگاهی از عواقب ترک نماز، عدم اطلاع از جایگاه بالای نماز در دین، غرق شدن در منکرات و شهوات، خجالت و حیای نابجا به سبب تمسخر، دوستان ناباب، ضعف اراده، عدم تمرین دهی و تربیت دینی از طرف خانواده، داشتن الگوهای زنده و محبوب بی نماز، اهمال کاری و تاخیر در شروع کار و.... .
شما متناسب با هر دلیلی می توانید راه حلی بیابید. از رفتارهای ذیل نیز می توانید برای حل این مشکل کمک بگیرید:
1. اشاره به آثار نماز به آثار و فوائد روحی و روانی نماز اشاره کنید. امروزه روانشناسان اعتراف دارند که دعا و نماز باعث کاهش اضطراب و استرس زندگی می شود. مهاتما گاندی که پیشوای بزرگ هندوستان بود، می گوید: «اگر نماز و دعا نبود من مدتها قبل دیوانه شده بودم».(3)
2. استفاده از اعتقادات مثبت از صفات مثبت او کمک بگیرید. مثلاً با استفاده از علاقه او به امام حسین ـ علیه السلام ـ به او بگوئید که امام حسین ـ علیه السلام ـ فرموده اند: من به نماز عشق می ورزم و... .
3. نماز و بندگی گاهی ترک نماز برای عقده گشائی است، مثلاً پدر او سختگیر بوده و او را با ضرب و شتم به نماز وا می داشته است و.... او هم برای مخالفت با پدر که نسبت به نماز او حساس بوده، نماز را کنار گذاشته است. شما باید حقیقت نماز و وظیفة عبد را برای او توضیح دهید.
4. الگو دهی سیمای نمازگزاران واقعی «الگوهای صالح» مخصوصاً کسانی که در قید حیات هستند را به او نشان دهید، نمازگزارانی که بین رفتار و گفتارهایشان توافق و سازگاری وجود دارد.(4)
5. توجه به آثار ترک نماز ضررهای (دنیوی و اخروی) ترک نماز را برای او برشمرید ضرر های آخرتی مثل وعده عذاب در آخرت، مرگ با خفت، فشار قبر، سختگیری در حساب قیامت، نظر رحمت نداشتن خدا در آخرت. و ضرر های دنیا مثل کوتاه شدن عمر، بی برکتی در روزی، بدچهره شدن، پذیرفته نشدن کارهای خیر، مستجاب نشدن دعا و.... .
در پایان باید متذکر شد که در گفتارهایتان لحن آمرانه نداشته باشید، گاهی مقایسه های بسیار، انتقاد صریح، بمباران اطلاعات دینی و.... مخل هدایتگری است. انتظار نتیجه گیری سریع هم نداشته باشید و متوجه «اصل تدریجی بودن تربیت دینی» هم باشید. امیدواریم که موفق باشید.