چندی قبل یک سخنرانی از آقای رحیم پور ازغدی منتشر شد که ضمن آن مطلب بسیار مهمی را به آقای مطهری نسبت داده بود. کلیپ همین قسمت را که در آپارات آمده و سایت های ضد شیعه هم مکرر در مکرر پخش کرده اند به راحتی می توانید ببینید.
ازغدی گوید:
آقای مطهری می گوید: شیعه مردم شیعه جزو قالتاق ترین مردم دنیا هستند. این ها تعابیر آقای مطهری است. می گوید:مردم ما، مردم شیعه جزو قالتاق ترین مردم دنیا هستند که ما تا حال دیده ایم. یعنی دروغ می گویند. ربا می خورند. گران می فروشند. کلاه هم رو بر می دارند. اهل نماز و روزه و خمس و زکات و اینا، با مسس و افسردگی و کسالت نفس و اینا، در عین حال مدعی ترین مردم. این جمله را غیر از مطهری جرأت ندارد [بگوید]. می گوید: یکی از قالتاق ترین، مدعی ترین مردمند، که فکر می کنند از همین الان کنار انبیاء از همین الان در بهشت اند و در باره بقیه اظهار نظر می کنند. می گوید: این یکی از بیماری های مردم شیعه است و منشأش منبرهای ماست. ما یک دین و تشیع دیگری را به مردم آموزش می دیم. می گوید: این یک وسوسه شیطانی است، ما اینها را از خدا دور کردیم. از فرمان خدا. بهشون یاد دادیم لازم نیست به اوامر خدا عمل کنید. اسمت که شیعه است کافی است. کاری کردیم، جوری دین رو معرفی کردیم که مردم به این دلخوش کردند که ناممان بین دوستان علی بن ابی طالب است....
توضیح کلی:
آقای مطهری دو جا بحث از قالتاق بودن را مطرح کرده که عبارات یاد شده بالا که دنباله حرف و سخن آقای مطهری است، در آنجا نیامده و آن قسمت در عدل الهی آمده است (مجموعه آثار 1/ 338). بنابرین نخستین مشکل وصل کردن اینها به همدیگر است که در متن آقای مطهری نیست.
اما در دو موردی که آقای مطهری بحث قالتاق بودن را مطرح کرده یک مورد مفصل آن در باره کسانی است که فکر می کنند ظهور مهدی (ع) تنها برای شیعیان است. و دیگری به طور کلی در باره تربیت شیعیان است که نباید چهار تا قالتاق شیعه فکر کنند که بهترین هستند با این عبارت« مىگوییم فقط ما مورد عنایت خدا هستیم و براى ما همان انتساب نام ائمه کافى است، چیز دیگر نمىخواهیم. خدا هم بهشت را آماده کرده براى ما چهارتا قالتاق! بعد مىگوییم پس چرا ما مسلمانها اینقدر بدبخت و بیچارهایم؟ »
هر دو عبارت، به هیچ روی، آن جمله کلی آقای ازغدی را ندارد که شیعیان جزو قالتاق ترین مردم دنیا هستند. آدمی به خدا پناه می برد که آقای مطهری چنین نسبتی را به کل شیعه بدهد آن هم آنها را نه قالتاق که قالتاق ترین مردم دنیا بداند.
حالا هر دو مورد را نگاه کنید و خود قضاوت کنید که چطور چنین نسبت ناروایی به آقای مطهری داده شده و در حضور یک مشت طلبه، کسی چنین اتهامی را به مطهری زده و جامعه شیعه را چنین متهم کرده و بعد هم سایت های ضد شیعه از آن به عنوان شاهد کلام علیه شیعه استفاده کرده اند.
عین عبارات آقای مطهری:
1. مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج26 293
شخصى آمد خدمت امیرالمؤمنین على علیه السلام؛ یک لبخندى زد، عرض کرد: «یا امیرَالمؤمنین! انّى احِبُّکَ» من تو را دوست دارم. فرمود: وَلکِنّى ابْغِضُکَ اما من تو را دشمن دارم. (نفرمود دروغ مىگویى، چون راست مىگفت، دوست هم داشت.)
گفت: چرا؟ فرمود: براى فلان کارت. فلانکس احتیاج داشت به تعلیم قرآن و بر تو واجب بود که آن را به او یاد بدهى، از او پول گرفتى.
بنابراین هیچ منافاتى نیست که ما على را دوست داشته باشیم اما عمل ما طورى باشد که على ما را دشمن داشته باشد. امام صادق علیه السلام فرمود: کونوا لَنا زَیْناً وَ لاتَکونوا عَلَیْنا شَیْناً شما شیعیان اسباب افتخار ما ائمه باشید، زیور ما باشید، مایه ننگ و عار و خجلت و شرمندگى ما نباشید؛ یعنى طورى باشید که در میان سایر مسلمانان نمونههایى از تقوا و پاکى و درستى باشید. فرمود: طورى باشید که وقتى مردم شما را مىبینند بگویند رَحِمَ اللَّهُ جَعْفَراً خدا بیامرزد امام جعفر صادق علیه السلام را،
چه شیعیان خوبى درست کرده. وَ لاتَکونوا عَلَیْنا شَیْناً مایه ننگ و عار ما نباشید. شما وقتى که اخلاقتان، بازارتان، روحیه و کردارتان برخلاف اسلام است، اسباب خجلت و شرمندگى و سرافکندگى ما خواهید بود. دیگر از این بهتر [مىتوان گفت؟!] آن، بیان قرآن؛ آن، سخنان پیغمبر که قبلًا برایتان عرض کردم، این هم سخنان امام جعفر صادق علیه السلام. از این بالاتر چه مىشود گفت؟! ولى مگر ممکن است ما از خر شیطان پایین بیاییم؟! مىگوییم فقط ما مورد عنایت خدا هستیم و براى ما همان انتساب نام ائمه کافى است، چیز دیگر نمىخواهیم. خدا هم بهشت را آماده کرده براى ما چهارتا قالتاق! بعد مىگوییم پس چرا ما مسلمانها اینقدر بدبخت و بیچارهایم؟ جوابش را قرآن داده. ملتى که افسرش برود در اسرائیل تربیت ببیند و بعد برود در اوگاندا کودتا راه بیندازد آیا انتظار دارید روى سعادت ببیند؟! ذلِکَ بِانَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً انْعَمَها عَلى قَوْمٍ. همه اینها ریشههایى دارد. ریشههایى از فساد در میان ما مسلمین وجود دارد، اینها شاخههایى است که از آن ریشهها بیرون آمده. حالا کِى ما بیدار شویم، کِى متوجه بشویم، کى توبه کنیم به درگاه الهى و خودمان را اصلاح کنیم، و کى خودمان را تطبیق کنیم با آیات قرآن، نمىدانم. شاید همین مقدار توجهات و تنبهاتى که پیدا کردهایم طلیعهاى است براى اینکه انشاءاللَّه تعالى خودمان را اصلاح کنیم و مسلمان واقعى باشیم.
2. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 25 ص 499 ـ 500:
این فکر که هر صد سال یک مجدّد باید ظهور کند زمینه را مساعد کرد براى قبول یک فکر دیگر که گفته شد هر هزار سال یک نفر ظهور خواهد کرد، و مستمسک واقع شده است براى فرقههاى گمراه. آن مرد شاعر مىگوید:
به هر الفی الف قدی برآید / الف قدم که الف آمدستم
این هم داستانى دارد که هزار سال یک بار یک نفر باید پیدا بشود، یک شخص در سر هزار سال باید پیدا بشود. این هم در فلسفه ایرانیهاى قدیم و هندیها باز ریشهاى دارد. در فلسفه ایرانى و هندى یک فکرى بوده براساس طبیعیات قدیم که اولا آن طبیعیات غلط بوده و تازه از آن طبیعیات هم استنتاج این فکر غلط است.
شیخ اشراق آن را در فلسفه اسلامى وارد کرد. حاجى سبزوارى در منظومه نقل مىکند به صورت «قیل»
قیل نفوس الفلک الدوار / نقوشها واجبة التکرار
اصطلاحاً در فلسفه مىگویند «دَوْر و کَوْر». گفتند در هر چند هزار سال یک بار همه چیز عالم تجدید و تکرار مىشود، همه چیز نو مىشود، منتها شبیهش؛ شبیه هر فردى یک فرد پیدا مىشود، شبیه هر محیى و مصلحى یک محیى و مصلحى پیدا مىشود، شبیه همه حوادث از نو پیدا مىشود. ولى آنها گفتند در هر بیست و پنج هزار و دویست سال یک بار حوادث عالم تکرار مىشود، روى حساب اینکه گردش یک دور فلک ثوابت این قدر است. بعد این اندیشه افتاد به دست بعضى از خیالبافهاى اسلامى. آمدند با آیات قرآن آنها را تطبیق بکنند، گفتند قرآن مىگوید: وَ انَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَالْفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدّونَ. پس هر روز از روزهاى الهى هزار سال است و چون هر سال سیصد و شصت روز است، پس هر سال الهى هم مساوى است با سیصد و شصت هزار سال، پس یک دوره عالم سیصد و شصت هزار سال است.
عالم یک دوره سال خودش را در این مدت طى مىکند، بعد نو مىشود. این هم یک اندیشه است.
البته سخن مهملى است. اما از ضلالت، ضلالت برمىخیزد. اینها را مىگویم چون اینها جزء سمومى است که در افکار ما رخنه کرده. باید اینها را طرد بکنیم. تا اینها را طرد نکنیم و از فکر خودمان بیرون نریزیم هیچ وقت فکر ما زنده نمىشود.
بعد یک عده گمراهکن و مُضِلّ هم آمدند آن آیه دیگر را که مىفرماید: یُدَبِّرُ الْامْرَ مِنَ السَّماءِ الَى الْارْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ الَیْهِ فى یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ الْفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدّونَ (که در سوره الم سجده است) یعنى «فرمان را از آسمان به زمین نازل مىکند، سپس به سوى او بالا مىرود در روزى که مساوى است با هزار سال شما» این آیه را این طور معنى کردند که در هر هزار سال یک بار کار مردم به وسیله انبیا تجدید و تدبیر مىشود.
گفتند تدبیر کردن یعنى تجدید کردن به اینکه یک پیغمبرى مثلًا بیاید در روزى که مقدارش هم هزار سال است، پس هر هزار سال یک بار یک نفر خواهد آمد.
بعد از این و در اثر این، چه گمراهى بزرگى در عالم تشیع پیدا شد! یک عده از مردم از دین جدا شدند به واسطه همین افکار مفت و مزخرف.
نه آقا! ما همچو چیزى نداریم که صد سال یا هزار سال یک بار یک نفر باید ظهور کند. فقط درباره یک نفر هست که آن هم در این سطح نیست، در سطح دیگرى است، جنبه جهانى دارد نه اینکه مخصوص به عالم شیعه باشد، و آن وجود مقدس حضرت حجت علیه السلام است. ایشان مربوط به همه عالَماند. آنهایى که شنیدهاید در منبرها مىگویند بیاید یک مشت شیعه را نجات دهد، یک مشت شیعه دروغ است. یک مشت شیعه که قالتاقترین مردم دنیا هستند امام زمان علیه السلام حامى اینها نیست.
او مصلح کلّ عالم است. درباره او هم ما هیچ حق نداریم به اینکه وقت معین کنیم، حساب بکنیم چند سال دیگر، ده سال دیگر، از این حساب ابجدهایى که هر روز مىکنند. یک دفعه مىآیند آیه «انَّ الْارْضَ لِلَّهِ یورِثُها مَنْ یَشاءُ»
و یک وقت آیه «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ انَّ الْارْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحونَ».
را حساب مىکنند که مثلًا در فلان سال حضرت ظهور مىکند. از اینها بترسید و تکذیب بکنید که: کَذِبَ الْوَقّاتونَ. هیچ کس هم در دنیا، نه ما و شما و نه هیچ مصلح دیگرى نمىتواند ادعا بکند که من مىخواهم آن کار را انجام بدهم. او بالاتر از این است.
به قول یک نفر مرد دانشمند: یک وقت است که ما مىخواهیم حیاط خودمان را روشن بکنیم و یک وقت منتظریم دنیا روشن شود. روشن شدن دنیا در اختیار بنده و شما نیست، حساب دیگرى دارد، خورشیدى باید طلوع بکند تا همه عالم روشن بشود. آنچه وظیفه ما و شماست این است که خانه خودمان را روشن بکنیم، خیابان خودمان را روشن بکنیم، شهر خودمان را روشن بکنیم، کلبه خودمان را روشن بکنیم؛ اما آن مطلب بیرون است از این حسابها.
بد فهمی از عبارت مرحوم مطهری
روشن است که آقای مطهری با اشاره «به یک مشت شیعه که قالتاق ترین مردم دنیا هستند» اشاره اش به افراد منحرفی از شیعه است که با شرکت در یک مجلس روضه یا به خاطر تصور غلطی که از امام زمان دارند، فکر می کنند همه گناهان آنها بخشیده می شود.
اما این که تصور شود ایشان گفته است که شیعه از جمله قالتاق ترین مردم دنیا هستند، یعنی یک جمله کلیه در باره همه شیعه، بسیار خطاست و روشن است که مقصود آقای مطهری نیست و نمی تواند باشد.
در واقع، فارسی نفهمی ایشان سبب چنین برداشت غلطی شده تا آن طور واضح و با تأکید چنین نسبت زشتی را به شیعه بدهد که نه فقط راجع به شیعه راجع به هیچ دین و مذهبی نمی شود با این کلیت چنین اظهار نظری را کرد.
نکته دیگر این است که اگر سخن آقای مطهری ایهامی هم دارد، به دلیل آن است که در سخنرانی ابراز شده و ایشان حق نداشته چنین برداشتی از سخن آقای مطهری بکند.
به علاوه نسبت دادن تفصیلی به این که این انحراف از منبرهای علما نشأت گرفته باز ایراد دیگر است. معلوم است که اینجا هم اشاره به برخی از منبرهاست، و تازه آقای مطهری با این تأکید و تفصیل هم این را نگفته است.
حاصل آن که بر اساس گفته آقای رحیم پور، شیعه جزو قالتاق ترین مردم دنیاست، تمام این انحراف هم از منبرهای علماست و بنابرین تصور بفرمایید چه چیزی برای شیعه می ماند.
از همه جالب تر این که این در حضور عده ای روحانی گفته می شود که مطالب وی را یادداشت هم می کنند!!