 |
تعداد کل بازدید :
876438
بازدید امروز :
173
بازدید دیروز :
130 |
ابـــوحـامـد |
[ خانه
| ایمیل |شناسنامه | مدیریت
] |
|
صفات مومن(حتما بخوانید) |
نویسنده:ابوحامد::: جمعه 93/8/30::: ساعت 6:17 صبح |
کتاب: کیش پارسایان، ص 67
آیت الله مجتبى تهرانى اقسام صفات و حالات مؤمنان :
بنابر آیات و روایات، صفات مؤمن ، سه نوع است : معنوى ، انسانى ، مادى. معمولا کاربرد کلمه «صفت» در مورد انسان ، ناظر به امور درونى است. بنابراین معنا ، صفات مؤمن به دو بخش معنوى (الهى) و انسانى تقسیم مى شود ، صفاتى چون : توکل، رضا و تسلیم از قسم اول به شمار مى آید. حالاتى چون : سخاوت ، عفو و بخشش ، وفاى به عهد و جز آن ، از قسم دوم محسوب مى شود. این معانى ، از سنخ حالات درونى آدمى است که صفات هم نامیده مى شود. اعمال خارجى انسان را صفات نمى گویند. البته ، صفات وقتى به ظهور آمد به اعضا و جوارح نیز سرایت مى کند. تعداد صفات مؤمن بسیار است و براى بر شمردن کامل آن نیز باید به آیات و روایات مراجعه کرد. ما در اینجا ، فقط به مهمترین این صفات اشاره مى کنیم ، شایان ذکر است که صفات انسانى آن گاه که از صفات معنوى و الهى ناشى شود مى تواند پشتوانه منطقى محکمى داشته باشد وگرنه بدون اعتقاد به جنبه هاى معنوى ، صفات انسانى توجیه ناپذیر و بى پشتوانه است. در این مبحث از اعمالى سخن مى رود که از درون نشأت مى گیرد. صفات مؤمنان در روایات :
از باب تمهید نخست مرورى مى کنیم به روایات : هنگام مطالعه روایات، به دو دسته روایت بر مى خوریم. در یک دسته، کلیات صفات بیان شده است و در دسته دیگر اعمال مؤمنان به طور جزیى شمارش مى شود ، چنان که در روایتى از پیامبر (ص) خطاب به على (ع) صد و چهار صفت از صفات مؤمنان بیان شده است که این امر البته جنبه هاى رمزى نیز داشته است. باید توجه داشت که مخاطب رسول خدا (ص) چه کسى بوده است ؟ مخاطب در چه حد معرفت و در چه موقعیت زمانى و مکانى قرار داشته و القاى آن چگونه بوده است. در این روایت مخاطب على (ع) است. 1.صفات کلى :
امام باقر (ع) از قول رسول الله (ص) نقل فرموده اند : مى خواهید شما را از مؤمن خبر دهم ؟ مؤمن کسى است که مؤمنان وى را بر اموال و امور خودشان امین مى دانند. مسلمان آن کسى است که مسلمانان از دست و زبان او در سلامت باشند.
در این روایت ، علاوه بر تعریف «مؤمن» و «مسلم» و بیان تفاوت هاى اساسى آنها «مهاجر» نیز تعریف و توصیف شده : « و المهاجر من هجر السیئات فترک ما حرم الله » (1) مهاجر کسى است که از بدی ها هجرت کند و آنچه را خداوند حرام فرموده ، ترک گوید. در روایت دیگرى از امام هشتم (ع) که عامه هم آن را نقل کرده اند ، آمده است : «من سرته حسنته و سائته سیئته فهو مؤمن» (2) مؤمن کسى است که از کار خوبش مسرور و از کار بدش پشیمان شود. دقت کنید که این تعریف ها از مؤمن درباره عمل اوست. 2.صفات جزئى :
در دسته اى دیگر از روایات ، صفات از حالت کلى در آمده و به نحو جزیى تبیین شده است. چنان که در روایتى از امام باقر (ع) یا امام صادق (ع) منقول است که : على (ع) به مجلسى از قریش برخورد مى کنند و بعد به مجلسى دیگر از اوس و خزرج و مى بینند که در مجلس اول سخنان بیهوده مى رانند اما در محفل دوم کارهاى متین و صحیح انجام مى دهند. على (ع) از این حال شگفت زده مى شوند و خدمت رسول الله مى رسند و حکایت هر دو مجلس را باز مى گوید. سپس از پیامبر (ص) بیان صفات مؤمن را طلب مى فرمایند. در این هنگام رسول الله (ص) که سرشان را به زیر انداخته ، سرشان را بلند کرده و فرمودند : بیست خصلت در مؤمن است. اگر این خصال در او نباشد ایمانش به کمال نرسیده است :
- یا على مؤمنین در وقت نماز به نماز حاضر مى شوند.
- در پرداخت حقوق مالى شرعى تسریع مى کنند.
- مساکین و فقرا را اطعام مى کنند.
- دست محبت بر سر ایتام مى کشند.
- لباسشان کهنه ، اما تمیز است. کنایه از این است که آنچه شرع از نظر پوشش تعیین فرموده است ، مى پوشد.
- آنچه به آنها مى گویند فورا تکذیب نمى کنند. (مقصود این نیست که مؤمن آنچه را مى شنود ساده لوحانه تصدیق مى کند ، چه بسا آنچه را که به مؤمن مى گویند دروغ باشد ، اما فورا تکذیب نمى کند.)
- اگر وعده کنند تخلف نمى کنند.
- در امانت خیانت نمى کنند.
- به راستى و صداقت تکلم مى کنند.
- پارسایان شبند و شیران روز.
- روزها روزه دار است و شبها در قیام اند براى عبادت اند.
- همسایگان را نمى آزارند ـ اذیت ارادى ـ و به گونه اى نیست که همسایگان از آنها در آزار باشند. ـ غیر ارادى ـ شاید هم مقصود این است که نه تنها خود اذیت نمى کند، مراقب است که عائله اش هم موجبات اذیت همسایگان را فراهم نکنند.
- (در زمین با نرمى و تواضع گام بر مى دارند). حالت تکبر ندارند.
- گامهایشان به سوى خانه هاى بى سرپرستان است.
- « و على اثر الجنائز » (3) در تشییع جنازه مؤمنان شرکت مى کنند.
در روایتى دیگر، ابو حمزه ثمالى از امام سجاد (ع) نقل مى کند :
- مؤمن علمش با حلمش در آمیخته است.
- علم در مؤمن تکبر و خود خواهى پدید نمى آورد.
- مى نشیند تا بیاموزد.
- و مجلسى که بهره علمى نداشته باشد شرکت نمى کند.
- سکوت مى کند تا سالم بماند.
- از آفات سخن گفتن احتراز مى کند
- اگر صحبت مى کند براى طلب فهم است.
- آنچه از دوستانش به رسم امانت مى داند به دوستانش نیز باز گو نمى کند.
- امانت به معنى مطلق آن منظور است.
- حق را کتمان نمى کند، اگر چه به نفع دشمنش باشد.
دو جمله فوق به نحو بسیار زیبایى کنار هم آمده است. چیزهایى که از دوستان به امانت پیش او گذاشته شده است به دوستان نمى گوید ، چه رسد به دشمنان. در جمله بعد مى فرماید : در موضع کتمان حقیقت حتى علیه دشمنان هم کتمان حق نمى کند چه رسد علیه دوستان ، یعنى دوستان را با کتمان شهادت آنها ، تضعیف نمى کند !
- هرگز چیزى را که در آن شائبه ریا هست ، انجام نمى دهد و به دلیل خجالت و حیا کار درست را ترک نمى گوید.
توضیح آنکه براى عمل نیک دو آفت است که یکى پسینى است یعنى پس از تحقق ، در حال وقوع موجب تضییع آن مى شود و دیگر پیشینى است یعنى پیشینى که مانع تحقق کار نیک مى شود. ریا آفت پسینى است و حیا آفت پیشینى و شیطان در هر دو موضع فعال است.
- نسبت به آنچه درباره اش مى گویند بیم دارد.
- نسبت به آنچه دیگران نمى دانند از بدی ها استغفار مى کند.
- از تعریف هاى جاهلانه و متملقانه مغرور نمى شود. «و یخشى احصاء من قد علمه» (4)
- بیم دارد لغزش هایش از ناحیه کسى که از آنها با خبر است بر ملا شود.
مؤمن گول تعریف هاى جاهل را نمى خورد چون خودش را خوب مى شناسد و از اینکه عیوبش بر ملا شود نیز مى هراسد. خدا و رسول و مؤمنان و فرشتگان الهى از اعمال آدمیان با خبرند و مؤمن همواره از بر ملا شدن سیئاتش مى ترسد.
- درآمدش پاکیزه است و خلقش نیکو و باطنش سالم است.
- بیش از مورد احتیاجش را انفاق مى کند.
- از گفتار اضافى در کلام خوددارى مى کند.
«و کفى الناس من شره و انصف الناس من نفسه» (5) مردمان از شرش در امان هستند و درباره مردم ، هر چند به زیان خود ، انصاف مى دهد.
کلمات کلیدی :
|
|
|
|
[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت
] |
©template designed by:
www.persianblog.com |