وصیّت را جدی بگیرید!
یکی از مسایل اسلامی که هم مورد توجه قرآن و هم روایات واقع شده است ، موضوع وصیت می باشد .وصیِت از ریشه ی "وَصِیَ" است که در لغت به معنای گیاهان به هم وصل شده و بافته شده آمده و "أرض واصیة" یعنی زمینی که سراسر پوشیده از گیاه به هم متصل.1"وصیت" در اصطلاح علم اخلاق با پند و موعظه سفارش کردن بر دیگری، جهت فرمان بردن و عمل نمودن است؛2 و در اصطلاح فقه این است که انسان، تملیک و واگذاری عین مال یا منفعت آن را بعد از وفات خودش به شخص دیگر یا عموم مردم سفارش کند؛ به¬طوری-که تصرف در اموال وی بعد از مرگش برای دیگران مباح باشد.3
وصیت در قرآن:واژه ی "وصیت" در قرآن کریم در دو معنا به کار رفته: اخلاقی که به معنی موعظه و نصیحت باشد، و فقهی که سفارش فردی به وصی خودش، برای رسیدگی به اموال و کارهای باقی مانده ی بعد از مرگ او، مطرح شده است.4
الف. سفارش و موعظه
1. خداوند، برترین موعظه کننده
پروردگار متعال در قرآن کریم برای تکامل روحی و معنوی انسان، او را به انجام اموری سفارش نموده که قدم گذاشتن در راه حق اهم آن است:
«وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ؛ این راه مستقیم من است، از آن پیروى کنید! و از راههاى پراکنده (و انحرافى) پیروى نکنید، که شما را از طریق حق، دور مىسازد! این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش مىکند، شاید پرهیزگارى پیشه کنید! »5
آگاهی و معرفت انسان، حتی اگر اهل تفکر باشد، در برابر جهان هستی ناقص و کوتاه است که اگر به خود واگذاشته شود، قادر به تشخیص حق از باطل نیست و هر لحظه با قدم گذاشتن در راه نادرست، به وادی هلاکت و تباهی سقوط می کند؛ اما تنها چیزی که می تواند نجات دهنده ی انسان از این خطر عظیم شود، قدم گذاشتن در راه حق و پیروی از فرامین و دستورات الهی است که خدای متعال بشریت را به آن توصیه کرده است.6
همچنین نیکی به والدین از دستورات مؤکد خدای تبارک به انسان هاست:ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند، و اگر آن دو (مشرک باشند و) تلاش کنند که براى من همتایى قائل شوى که به آن علم ندارى، از آنها پیروى مکن! «وَ وَصَّینَا الْانسَانَ بِوَالِدَیهِ حُسْنًا وَ إِن جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بىِ مَا لَیسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَاتُطِعْهُمَا... ؛ یکی از سفارشات و دستورات اکید خداوند به انسان، احترام به پدر و مادر و اطاعت از دستورات آنهاست. وجوب این مسئله به حدی است که در قرآن مجید لفظ والدین به صورت عام و مطلق بیان شده و احترام به پدر و مادر غیر مسلمان را نیز شامل می شود. تنها استثنایی که وجود دارد، دستور والدین به شرک و گناه است که فرزندان از اطاعت از این نوع اوامر نهی شده اند.8
عدم تصرف در مال یتیم، دقت در حلال و حرام و صبر در برابر مشکلاتی که در راه خدا به سراغ انسان می آید، نیز از جمله توصیه های خداوند در قرآن مجید است.9
2. توصیه در سیره ی پیامبران:پیامبران الهی از جمله حضرت ابراهیم و حضرت یعقوب –علیهماالسلام- رمز موفقیت و سعادت انسان را در تسلیم در برابر حق خلاصه کرده و به فرزندان خود سفارش نموده اند. قرآن با بیان این وصیت به انسانها متذکر می شود، همانگونه که در این دنیا مسئول و نگران معیشت فرزندان خود هستند، از زندگی معنوی آنها نیز نباید غافل باشند10 :«وَ وَصَّى بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یعْقُوبُ یابَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَکُمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ؛و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) فرزندان من! خداوند این آیین پاک را براى شما برگزیده است و شما، جز به آیین اسلام [تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید . »11
ضمیر "بِها" در آیه به"مِلَّة" برمی گردد که در آیه ی قبل ذکر شد؛ به این معنا که حضرات ابراهیم و یعقوب فرزندان خویش را به ملت و دین حنیف توصیه نمودند. و اینکه قرآن واژه ی "وصیت" را به کار برده، چون انسان هنگامى وصیت می کند که آثار موت را احساس نماید، پس راجع به امور مهم توصیه کند، نه امور غیر مهم؛ لذا می گویند: وصیت کرد، و نمی گویند: امر کرد.
دوم اینکه وصیت را به فرزندان حضرت ابراهیم اختصاص داد، چون از هر جهت با دیگران امتیاز داشتند و از طرفى مردم پس از رحلت آن حضرت توجه و علاقه ی خاصى که داشتند، به این سو بود؛ لذا این توصیه به فرزندان، جهت تأکید ویژه است.12
عمل به مستحبی که بوی تأکید دارد!
قرآن میفرماید: «کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقینَ»13 «کُتِبَ عَلَیْکُمْ» یعنی بر شما نوشته شد. درست است که وصیت امری مستحبی می باشد ، اما لحن آن لحنی وجوبی است .
در قرآن دوبار از عبارت " کتب علیکم " استفاده شده است : یکی راجع به گرفتن روزه ؛ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»14 که امری واجب است ، و یک بار هم برای وصیت ، که امری مستحب است ، بیان شده است ، اما این مستحب به قدری شدت دارد که به مرز واجب بودن رسیده است
مردن پیر و جوان ندارد!
«إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ» در آیه وصیت به پیر یا جوان بودن آدمی اشاره ای نشده است ، به عبارتی با این بیان ، قرآن پیام رسانی می کند که مردن پیر و جوان ندارد و هشداری می دهد به آنانی که در معرض انجام گناه هستند و کار های خود توجیه کرده و می گویند : ما جوان هستیم ، هرگاه به سن پیری رسیدیم توبه می کنیم و اگر نگاهی عمیق و از روی تدبیر به گورستان ها داشته باشیم ، خواهیم دید که امروزه عکس جوانها بیش از پیر ها در آنجا دیده می شود .
مگر ما می دانیم که تا کی زنده هستیم ؟!آیا می دانیم که اصلاً فرصت توبه کردن را پیدا خواهیم کرد یا نه ؟!
انس گرفتن ها، جدایی را سخت می کند!
وقتی انسان با گناه انس بگیرد ، دیگر برایش سخت است که آن گناه را رها کند . مثل اینکه به فردی بگویند که شما یکی یکی سیگار بکش بعد یک دفعه آن را تعطیل کن ، اگر کسی سیگاری شود ، مشکل است که آن را ترک کند . وقتی روح با گناه انس پیدا کند دل کندن از آن برایش سخت خواهد شد .
منبع سایت تبیان -فرآوری : زهرا اجلال