سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 857100

  بازدید امروز : 147

  بازدید دیروز : 118

ابـــوحـامـد

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

*رمز موفقیت*
قرآن
پارسی بلاگ
نهج البلاغه
سایت دفتر مقام معظم رهبری
محمد فرشاد پور
حوزه علمیه
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران
پایثگاه ملی علوم زمین کشور
بانی تک
هم اندیشی
پایگاه اطلاع رسانی دولت
پایگه خبری - تحلیلی دانشجویان ایران
وب سایت شیرزن ایرانی
جام جم روزنامه
بازتاب برنا
هم اندیشی
ریاست جمهوری
شهاب مرادی
کدهای جاوا
عطف
گلستان دانش
روزنامه ها
جهان نیوز
خبر گزاری فارس
راسخون
باشگاه خبر نگاران جوان
پرورش کرم خاکی دلاور
پایگاه اطلاع رسانی رئیس جمهور دکتر روحانی
خبر فارسی
رویدادهای رفسنجان
مدیریت آموزش و پرورش رفسنجان
آموزش و پروش کشکوئیه
آشپزی لذت بخش
سایت کدبانو
پایگاه اطلاع رسانی 9دی
سایت دکتر حسن اکبری متخصص آسیب شناسی
سریعترین موتور جستجوگر خبر پارسی - اخبار لحظه
مبین طرح
خبرگزاری دانشجو
واژه یاب
میزان مجاز قند خون
مفاتیح ا لجنان
رجا نیوز
انواع سایتها
تحریرالوسیله
وام خود اشتغالی
پایش برنامه یکشنبه شبهای شبکه 1
متالوژی پودر یزد
پخش زنده حرم امام حسین و...
یزد فردا
سمت خدا از شبکه 3
سبک زندگی و صله رحم و ... محمد رضا پروانیان
آخرین اخبار ایران و جهان
پشیمان دشت سمنان
نشریه پرتو سخن
الگوها
دو بیتی های بابا طاهر
وبلاگ نوجوان هادی سرداری
طرح عفاف و حجاب
شهدای مصطفی خمینی رفسنجان
خاطرات مسثر

لوگوی دوستان











 

درباره خودم

 

پیوندهای روزانه

 

لینک به لوگوی من

ابـــوحـامـد

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

دسته بندی یادداشت ها

حذف کردن از منوی استارت[167] . رهبرم[2] . غزه .

 

بایگانی

نوروز86
اردیبهشت 86
خردادماه 86
تیرماه 85
مرداد
آذرماه
شهریور
دی ماه
بهمن ماه
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد ماه 87
مهر ماه
دیماه88
بهار90
سال 91
نیمه اول سال 92
مهر 92
آبان 92
تا نوروز 93
بهار 93
تابستان 93
پاییز 93

 

اشتراک

 

 

هر که ما را دوست بدارد، در روز قیامت همراه ماخواهد بود. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

شعر زیبای خزان (فریدون مشیری)

نویسنده:ابوحامد::: جمعه 93/11/3::: ساعت 10:27 صبح

شعر زیبای خزان (فریدون مشیری)

فریدون مشیری, اشعار زیبای فریدون مشیری

در گلستانی ، هنگام خزان
رهگذر بود یکی تازه جوان،
صورتش زیبا ، قامت موزون
چهره اش غمزده از سوز درون
دیدگان دوخته بر جنگل و کوه ،
دلش افسرده ز فرط اندوه
با چمن درد دل آغاز نمود
این چنین لب به سخن باز نمود :
گفت : آن دلبر بی مهر و وفا
دوش می گفت به جمع رفقا:
((در فلان جشن به دامان چمن
هر که خواهد که برقصد با من ،
از برایم ، شده گر از دل سنگ
کند آماده گلی سرخ و قشنگ !))
چه کنم من ؟ که در این دشت و دمن
در همانجا ، به سر شاخه ی بید
بلبلی حرف جوان را بشنید
دید بیچاره گرفتار غم است ،
سخت افسرده ز رنج و الم است
گفت : باید دل او شاد کنم ،
روحش از قید غم آزاد کنم .


رفت تا بادیه ها پیماید ،
گل سرخی به کف آرد ، شاید !
گل سرخی نبود ، وای به من !

جستجو کرد فراوان و چه سود ،
که گل سرخی در آن فصل نبود،
هیچ گل در همه گلزار ندید
جز یکی گلبن گلبرگ سپید
گفت ای مونس جان ، یار قشنگ !
گل سرخی ز تو خواهم خون رنگ
هر چه بایست ، کنم تسلیمت
بهترین نغمه کنم تقدیمت .
گفت: (( ای راحت دل، ای بلبل !
آنچنانی که تو می خواهی گل ،
قیمتش سخت گران خواهد بود
راستش ، قیمت جان خواهد بود ))


بلبلک کامده بود آنهمه راه،
بود از محنت عشق آگاه ،
گفت : (( برخیز که جان خواهم داد
شرف عشق نشان خواهم داد .))
گفت گل: ((سینه به خارم بفشار
تا خلد در دل پر خون تو خار
از دلت چون خون بر این برگ چکید
گل سرخی شود این برگ سپید
سرخ مانند شقایق گردد
لاله گون چون دل عاشق گردد
تا سحر نیز در این شام دراز
نغمه ای ساز کن از آن آواز
شب هوا خوش ، همه جا مهتاب است
اینچنین آب و هوا نایاب است !)


بلبلک سینه ی خود کرد ، سپر
رفت سر مست در آغوش خطر
خار آن گل همه تیز و خون ریز،
رفت اندر دل او خاری تیز
سینه را داد بر آن خار فشار
خون دل کرد بر آن شاخه نثار
برگ گل سرخ شد از خون دلش
مهر بود ، آری ، در آب و گلش
شد سحر ، بلبل بی برگ و نموا
دگر از درد نمی کرد صدا ،
جان به لب، سینه و دل چاک زده
با ل و پر بر خس و خاشاک زده
گل به کف ، در گل و خون غلط زنان
سوی ماءوای جوان گشت روان
عاشق زار در اندیشه ی یار
بود تا صبح همانجا بیدار،
بلبل افتاد به پایش ،جان داد
گل بدان سوخته ی حیران داد
هر که می دید گمانش گل بود،
پاره های جگر بلبل بود ،
سوخت بسیار دلش از غم او
ساعتی داشت به جان ماتم او
بوسه اش داد و وداعی به نگاه
کرد و برداشت گل ، افتاد به راه
دلش آشفته بود از بیم و امید
رفت تا بر در دلدار رسید ،
بنمودش چو گل خوشبو را
دخترک کرد ورانداز او را
قد و بالای جوان را نگریست
گفت: (( افسوس ، پزت عالی نیست !!
گرچه دم می زنی از مهر و وفا
جامه ات نیست ولی در خور ما !))


پشت پا بر دل آن غمزده زد
خنده بر عاشق ماتم زده زد
طعنه ها بود به هر لبخندش
کرد پرپر گل و دور افکندش
وای از عاشقی و بخت سیاه
آه از دست پری رویان، آه !
(( فریدون مشیری ))



  • کلمات کلیدی :

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    حرف دل
    اهمیت آشنای زنان با قرآن
    اهمیت آشنای زنان با قرآن
    25 نکته در باره بابونه
    نماز اول ماه فراموش نشود
    مردم و پلیس
    یشنهادهای پلیس
    ایان عمر گروهکهای تکفیری و تروریستی
    مظلومین میانمار
    14شهریور
    رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر رضوی:
    طنز دکتر سلام
    رهبری نوروز 96
    سال اقتصاد مقاومتی: تولید - اشتغال
    دومین جلسه شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی برگزار ش
    [همه عناوین(2949)][عناوین آرشیوشده]


    [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com