در آستانه دومین سالروز انتخاب شما به عنوان رئیس جمهور ایران اسلامی هستیم و به رسم ادب، این ایام را به شما تبریک می گویم؛ انتخابات با همه شور و غوغایش انگار همین دیروز بود و هنوز بیشترین تصویر ذهنیم از شما آن تصویری است که شما کلید بزرگی را بالای سرخود گرفته بودید و مطرح ترین شعاری که از شما به ذهن دارم دفاع قاطع شما از امکان حذف توآمان تحریم ها و حفظ حقوق هسته ای است و این که می فرمودید برای کشور برنامه های 100 روزه و 6 ماهه و یکساله دارید.
امروز بعد از گذشت 2 سال از انتخاب حضرتعالی به مسیری که برای رفع تحریم ها تاکنون طی شده است و به متون چارچوب های توافق از ژنو تا لوزان که نگاه می کنیم، می بینیم که تنها بخش کوچکی از تحریم های فرعی و آن هم به صورت مشروط و موقت متوقف خواهند شد و با این وجود شما همچنان حل تمام مشکلات کشور را در گروی مذاکره و رفع تحریم می دانید. اکنون برای ما به صورت جدی جای سوال است که این شعارها و برنامه ها و عملکردها و برنامه های 6 ماهه و یکساله و … در چه زمانی محقق خواهند شد؟
سخنان امروز شما برای ما جای سوال دارد که چگونه این رفع موقت و مشروط بخش کوچکی از تحریم ها قراراست گره از مشکلات آب و هوا و محیط زیست و تولید و اقتصاد و عدالت و … کشور بازکند؟ آیا این حواله دادن همه مشکلات به تحریم به معنی نادیده گرفتن منابع عظیم طبیعی و انسانی و توان مدیریتی دولت و استیصال شما نیست؟
این که شما قصد ادامه مذاکرات و رفع تحریم ها را دارید قابل احترام، ولی این که مدام بر نشدن و نتوانستن و خالی بودن خزانه و این که همه چیز در گروی مذاکره و تحریم است و این که اگر تحریم ها رفع نشود ما در تأمین آب و هو و محیط زیست و نان و غذای کشور خواهیم ماند، چه قدرتی برای چانه زنی برای مذاکره کنندگان و چه امیدی برای مردمی که به شما رأی داده اند و چه نمادی از تدبیر برای دولت شما باقی گذاشته است؟
تکیه شما به آرای 50?7 درصدی مبنی بر این که شعارهایتان را محقق کنید صحیح و مورد احترام ماست، ولی آیا به نظرتان تحریف در شعارهایتان غش در معامله با مردم و رهبری نیست؟! ما کجا قرار بود هم تحریم هایمان بماند و هم هسته ای مان در کوچکترین حد منجمد شود و هم کشور دچار مسائل امنیتی گردد؟! آیا شما با مردم چنین قراری داشتید؟! آیا شما قرار نبود که هم هسته ای را تأمین و هم تحریم را حذف کنید؟! آیا قرار بود مردم با رفراندوم، تنها یکی از این دو را انتخاب کنند؟! آیا این رفتارها درراستای شعارهای تان قابل تعبیر است؟!
جناب رئیس جمهور یادم هست که در شعارهای تان بر ادامه دادن هدفمندی یارانه ها تأکید داشتید و حتی دقیقاً یادم هست که می گفتید الان ارزش یارانه نقدی 45 هزارتومانی کاهش یافته و دیگر پاسخگوی هزینه های خانوار نیست و باید تقویت شود، ولی به راستی آیا شما به شعارهای یارانه ای خود پایبند بودید؟! آیا در ازای آزادسازی یارانه ها (اعم از یارانه های بنزین و برق و گاز و نان و …)، چیزی بر یارانه نقدی یا غیرنقدی مردم افزودید؟! آیا شما در حال ادامه طرح هدفمندی یارانه ها هستید و یا راه حذف یارانه ها را کلید زده اید؟! آیا قراربود به مردم کمکی برسانید و یا این که دست تان را در جیب مردم بنمایید؟!
جناب رئیس جمهور یادم هست که شما با شعار تشکیل دولت راستگویان مدام مردم را به صداقت خود و دولت تان امید می دادید ولی آیا به راستی دولت شما مثلاً در بحث تهیه یا انتشار و یا عدم انتشار فکت شیت و یا در برخی ادعاهای تان در خصوص توافق ژنو یا لوزان مبنی بر به زانو درآوردن دشمن و الزام آور نبودن بیانیه لوزان و یا در افزایش شبانه قیمت ها و حذف یارانه های نقدی برخی اقشار علی رغم اعلام رسمی مبنی بر عدم افزایش هرگونه قیمت یا حذف یارانه ها در سال 94، مکرراً مرتکب کذب و یا فریبکاری نشده است؟
جناب رئیس جمهور! آیا یادتان هست که از خدا یاری خواستید تا دهان منتقدان را خرد نکنید؟! ولی به راستی غیر از دعا، چه اقدامی در برآورده کردن این خواسته کردید؟! البته باید صادق بود و گفت که شما واقعاً دهان منتقدان را خرد نکردید، لیکن به کرات، با تهمت و توهین تلاش کردید که شخصیت منتقدان خود را خرد کنید، عباراتی مانند بی سواد، ترسو، بزدل، به جهنم، رانتخوار، نانخور تحریم، تازه به دوران رسیده، تعامل هراس، افراطی، بی شناسنامه، متوهم، عصرحجری، خشونت طلب، مزدور، تغذیه شوندگان از جای خاص، مزدور و… یادآور نوع مواجهه شما با دهان منتقدان داخلی است و در این میان دریغ از یک کلام درشت نسبت به دشمنان خارجی که تازه ایشان را مودب و باهوش خطاب کردید.
جناب روحانی! فکر نمی کنم هیچ رئیس جمهوری با شعار بی احترام به مردم توانسته باشد رأی بیاورد و البته شما هم مدعی اخلاق و احترام به مردم بودید، ولی به راستی آیا توانستید کرامت مردم را حفظ کنید؟! کاری به صف های سبد کالا و یا پمپ بنزین (که در همین ماه اخیر رخ داد ندارم) ولی این که شما بارها و بارها کسانی را که به شما رأی ندادند را حامی خشونت، بی منطقی و افراطی گری معرفی کردید را در راستای احترام به مردم ندیدم و این که متأسفانه نگاه شما به مردم را نوع ابزاری یافتیم، هرجا که خواستید مردم را بی سواد، بی تخصص و نامحرم از محتوای مذاکرات معرفی کردید و هرجا که کم آوردید و خواستید نظام را تحت فشار قرار دهید، حرف از رفراندوم زدید در حالی که مردم را درآن امور ناآگاه نگاه داشتید. جناب روحانی چگونه باور کنیم شما که برای مردم حق دانستن قائل نیستید، حق انتخاب قائل باشید؟!
جناب روحانی شما در شعارهای انتخاباتی و در هنگام گرفتن رأی اعتماد برای کابینه، خودتان و کابینه را حامی و تابع رهبری و مخالف فتنه گران خواندید، ولی اکنون چگونه است که در برابر نظرات رهبری مدام نظرات مخالف و متضاد بیان می کنید؟! چه شده است که به چارچوبهای رهبری در خصوص مدیریت اقتصادی کشور، نرمش قهرمانانه و مذاکرات هسته ای پایبند نیستید و علناً به زشتی با آنها مخالفت می کنید؟! چه شده است که نرمش قهرمانانه را به توافق به هرقیمتی تحریف کرده اید؟! چه شده است که به جای تبعیت از منویات رهبری در خصوص مدیریت مبتنی بر توان داخلی، همه چیز را به توافق خارجی گره زده اید؟! چه شده است که علی رغم مخالفت رهبری با مذاکره زیر سایه شبح تهدید و مخالفت با هرگونه بازرسی از مراکز نظامی همچنان زیر سایه شبح تهدید و زیاده خواهی و دبه کردن های طرف مقابل، حاضر به ترک میز مذاکره که نه، حتی حاضر به تهدید به ترک میز مذاکره هم نیستید؟! آیا گمان نمی کنید که سیاه نمایی هایی که از وضعیت کشور کردید و تحمل جسارت ها و دبه هایی که از دشمن انجام دادید، موجب زیاده خواهی های بی حدوحصر دشمن گردیده است؟! جناب روحانی، جملات و عبارات و طعنه های شما به چارچوب های رهبری و در عوض دم برنیاوردن در برابر تهدیدهای خارجی، کام ما و مردم عزیز ایران را تلخ کرده است و اگر چه دور نیست که این تلخی به دست روزگار، به کام خودتان سرازیر شود، ولی ای کاش خودتان این فرصت دوساله باقیمنانده را مغتنم می شمردید و آن طوری که با مردم و رهبری قرار داشتید در پی تأمین منافع ملی و عزت ملی براساس اعتماد به توان و تحمل مردم می بودید.
هرآنچه که در این نامه گفته شد، منافی زحمات شما و دولت شما نیست، لیکن مقایسه ای بود از آنچه که شعار دادید و توقع داشتیم با آنچه که عمل کردید و شاهد بودیم.