کودتای 28 مرداد 1332، شهادت دانشجویان در 11 آذر 1332، حمایت از استبداد شاهنشاهی، مصادره اموال ایران، هجوم نظامی به طبس، حمله به کشتی ها و سکوهای نفتی، ساقط کردن هواپیمای مسافربری، حمایت از گروهک های مسلح تروریستی مانند سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، حمایت و همکاری اطلاعاتی با ارتش صدام در جنگ هشت ساله و... تنها بخشی از کارنامه ی ننگین آمریکا در برخورد با ایران اسلامی است.
علی اصغر جاویدپرور در وبلاگ "
قلمکده" نوشت:
رهبر معظم انقلاب در دیدار کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران فرمودند:"مذاکره با آمریکا ممنوع است به خاطر ضررهای بیشماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد."
در این نوشتار قصد داریم به اختصار درباره ی دلایل ممنوعیت مذاکره با آمریکا و ضررهایی که این ارتباط دارد و منفعتی که ندارد، توضیحاتی ارائه دهیم.
1- مذاکره با آمریکا پیرامون حقوق ملی و همچنین مسائل منطقه ناخودآگاه پیش فرضی را تایید می کند که آن چیزی نیست جزکد خدایی و ریاست آمریکا بر جهان. این در حالی است که اسلام قدرت و عزت را نه در ثروت و اقتصاد و نه در تجهیزات و ادوات نظامی بلکه در نحوه ارتباط گیری با محور قدرت عالم یعنی خدای متعال معرفی نموده است. بنابراین قبول کردن ابر قدرتی و ریاست آمریکا بر جهان اولین ضرر مذاکره با این شیطان بزرگ است.
2- تقابل دو دیدگاه در مدیریت جهان امروزه مورد توجه بسیاری از تحلیلگران سیاسی قرار گرفته است. دیدگاه اول به رهبری آمریکا که لیبرال دموکراسی و انسان محوری را بهترین نظام سیاسی و فرهنگی معرفی می کند و در مقابل آن حکومت دین مدار و اسلام محوری است که نزدیک به چهار دهه است توسط تشیع و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران به منصه ی ظهور رسیده و به دنیا معرفی شده است. هر کدام از این دو دیدگاه امروزه طرفداران و منتقدینی را در سراسر جهان به خود اختصاص داده است و تقابل منافع این دو استراتژی صحنه ی جنگ های نیابتی را در دنیا شکل داده است. جنگ امروز جبهه ی مقاومت با محور استکبار از بحرین و یمن تا سوریه و لبنان و نیجریه حاکی از عمق این تقابل منافع است. امروز مستضعفان و آزادگان جهان که از دنیای وحشی و بی خدای لیبرال دموکراسی و پروپاگاندای رسانه ای غرب گریزانند، راهی جز در آمدن به آغوش جمهوری اسلامی (که تنها دیدگاه رسمی در تقابل با غرب است) ندارند. حال نشستن مقامات ارشد این دو دیدگاه دور یک میز و لبخند زدن به هم و دست دادن و قدم زدن با هم، چه تصویری از این تقابل در دیدگاه تحلیلگران جهان ایجاد خواهد کرد؟ آیا جز نا امیدی مستضعفان و آزادگان را در پی دارد؟
3- در آیه 9 سوره ممتحنه آمده است: "خداوند شما را بازمیدارد از دوستی ورزیدن با کسانی که به خاطر دین با شما جنگیدهاند ، و شما را از شهر و دیارتان بیرون راندهاند ، و برای اخراج شما پشتیبانی کردهاند و یاری دادهاند . کسانی که ایشان را به دوستی گیرند ، ظالم و ستمگرند ." در این آیه مومنان از ارتباط گیری با سه گروه منع شده اند، اول کسانی که بر ضد مسلمانان دست به سلاح شده اند، دوم کسانی که مسلمانان را از دیار خود اخراج نموده اند و سوم یاری دهندگان به کسانی که مسلمانان را اخراج کرده اند. رژیم صهیونیستی سال هاست با اخراج مسلمانان فلسطین از سرزمین پدری و غصب این کشور به یکی از مصادیق بارز "أَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ" تبدیل شده اند. روشن است که اگر یاری ها و پشت گرمی های آمریکا به این رژیم نا مشروع نبود، هیچگاه گستاخی این غاصبان به آن چیزی که امروز شاهد آن هستیم نمی رسید. بنابراین آمریکا را می توان مصداق اظهر من الشمس "ظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکُمْ" دانست و دشمن درجه یک مسلمانان نامید.
4- کارنامه سیاه جنایات آمریکا در ایران هیچ گاه از حافظه تاریخی این ملت پاک شدنی نیست. کودتای 28 مرداد 1332 (که اخیرا اسناد دخالت آمریکا در آن به صورت رسمی توسط سازمان سیا منتشر شد)، شهادت دانشجویان در 11 آذر 1332، حمایت از استبداد شاهنشاهی، مصادره اموال ایران، هجوم نظامی به طبس، حمله به کشتی ها و سکوهای نفتی، ساقط کردن هواپیمای مسافربری، حمایت از گروهک های مسلح تروریستی مانند سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، حمایت و همکاری اطلاعاتی با ارتش صدام در جنگ هشت ساله و... تنها بخشی از کارنامه ی ننگین آمریکا در برخورد با ایران اسلامی است. آیا می توان حتی بدون یک عذر خواهی از کنار این همه جنایت گذشت؟
5- مذاکره یعنی معامله و داد و ستد و شیعیان از عاشورا درس خودداری از معامله و کنار آمدن با جائران و طواغیت تاریخ را آموخته اند. متاسفانه عده ای سعی کردند این گونه القا کنند که از واقعه ی عاشورا می توان درس مذاکره با طاغوت گرفت در حالی که حضرت اباعبدالله در این واقعه نه با زبان مذاکره و معامله بلکه با زبان نصیحت و نکوهش با دشمن برخورد نمودند. بازی برد برد یعنی تامین همزمان منافع جبهه ی حق و جبهه ی باطل که این امکان پذیر نیست مگر آنکه جبهه ی حق از صراط مستقیمش منحرف شود. اعتدالی که به معنی راهی مابین حق و باطل باشد، چیزی جز انحراف نیست. باید مراقب بود.