بسیج اساتید دانشگاه علموصنعت در نامهای سرگشاده خطاب به هاشمیرفسنجانی ضمن انتقاد نسبت به سخنان وی در خطبههای نماز جمعه تهران، تأکید کرد: این شما هستید که در دو راهی انتخاب بین مسیر اصلی انقلاب اسلامی و غیر آن دچار بحران گشتهاید.
به گزارش فارس، در نامه بسیج اساتید دانشگاه علموصنعت به هاشمیرفسنجانی آمده است: جناب آقای هاشمی، عملکرد چند ماهه اخیر شما از جمله نامه ناشایست و دشمن پسندتان به مقام معظم رهبری و خطبههای شما در نمازجمعه اخیر تهران ما را بر آن داشت تا در این نامه مواردی را با جنابعالی مطرح کنیم که البته نه از سر بدخواهی بلکه از سر دلسوزی و خیرخواهی میباشند.
این نامه میافزاید: ما اعتقاد داریم همه کسانی که در نظام مقدس جمهوری اسلامی مسئولیتی دارند وامدار مجاهدتهای حضرت امام خمینی(ره) و مردم شهیدپرور ایران هستند. ما معتقدیم که اسلام و جمهوری اسلامی هیچ خویشاوندی با احدی ندارد و اگر فردی مقابل اسلام و ولایت فقیه و منافع بحق مردم بایستد به انزوا رانده خواهد شد. البته مردم میدانند و به خوبی این سفارش کلیدی رهبر کبیر انقلاب اسلامی را درک کردهاند که باید پشتیبان ولایت فقیه باشند تا آسیبی به این مملکت نرسد. مردم به خوبی دریافتهاند که میزان وضع فعلی افراد است و نه صرفا سوابق و مبارزات گذشته آنها.
نویسندگان این نامه با بیان اینکه جناب آقای هاشمی، شما در خطبههای نمازجمعه اخیر بر قانونمداری و قناعت به حکم قانون تاکید نمودید، تأکید کردهاند: اما فقط چند لحظه بعد روند قانونی طی شده در انتخابات دهم را زیر سئوال بردید و با القای شبهه به گونهای سخن راندید که گویا تقلب در انتخابات محرز شده و جمهوریت نظام به خطر افتاده و شما به شدت نگران آن هستید. اما واقعیت این است که این جمهوریت نظام نیست که به خطر افتاده است بلکه این وجاهت و مقبولیت شما در نزد مومنان میباشد که در معرض خطر جدی قرار گرفته است. شما که ندای قانونمداری را سر دادید، چرا از اقدامات غیرقانونی برخی افراد و گروهها حمایت کردید و حتی از دستگیری قانونی عدهای از آشوبگران و طراحان اصلی اغتشاشات اخیر اظهار نگرانی نمودید و خواستار آزادی آنها شده و برای آنها اشک ریختید؟
در بخش دیگری از این نامه آمده است: جناب آقای هاشمی، شما در خطبه نماز از لزوم وحدت سخن گفتید اما کمی و فقط کمی بعد، خود آن را نقض نموده و جامعه را به دو دسته تقسیم کردید و القای تردید و شبهه برخی مخالفان نظام را به مردم نسبت دادید. شما بیپروا اعلام نمودید که در کشور بحران وجود دارد. به راستی چه کسانی از شنیدن این بیان جشن شادی برپا کردند؟ آیا به نظر شما القاء وجود بحران در کشور به نفع وحدت کشور است؟ آیا نمیبینید که بلافاصله بعد از این بیان شما شبکههای غربی با ذوقزدگی اعلام کردند که این اولین بار است یک مقام عالیرتبه ایران از وجود بحران در نظام سخن میگوید. شما به خوبی به معنی و بار سیاسی چنین بیاناتی در عرف رسانهای واقف هستید اما با وجود این چنین اشتباه پر هزینهای را مرتکب شدید. در واقع این نظام نیست که دچار بحران شده است بلکه با تلخی باید گفت، به نظر میرسد این شما هستید که در دو راهی انتخاب بین مسیر اصلی انقلاب اسلامی و غیر آن دچار بحران گشتهاید.
این نامه با طرح این سوال که جناب آقای هاشمی، آیا این شما نبودید که چند ماه قبل از انتخابات با افشاندن بذر شبهه تقلب در انتخابات، فتنهها و آشوبهای اخیر را کلید زدید و برخلاف رهنمودهای مقام ولایت رفتار نمودید؟ میافزاید: آیا این همسر شما نبودند که با نشان دادن رای خود به خبرنگاران از مردم خواستند اگر غیر از رای من از صندوق آرائ بیرون آمد به خیابانها بریزند؟ آیا این دختر شما نبودند که اغتشاشگران را تهییج میکردند؟ مسلما میدانید که القای شبهه تقلب در انتخابات و سپس راهاندازی آشوبهای خیابانی، خود از مراحل اصلی انقلابهای مخملین میباشند. واقعیت این است که شما خواسته یا ناخواسته در یک هجوم همه جانبه بر علیه نظام و رکن رکین آن یعنی ولایت فقیه در حال ایفای نقش اصلی هستید.
در بخش دیگری از این نامه با اشاره به اظهارات هاشمی در خصوص کشتار مسلمانان در چین، تصریح شده است: جناب آقای هاشمی، در خطبههای نماز از کشتار مسلمانان در کشور چین ابراز نگرانی کردید که جای تقدیر دارد اما حتی یک کلمه از شهادت مظلومانه سرکار خانم دکتر مروهالشربینی (شهیده حجاب) سخن نگفتید. لابد انتظار هم دارید کسی این حرکت شما را اقدامی در جهت نزدیکی به غرب برای جلب حمایتهای سیاسی بیشتر ارزیابی نکند!
بسیج اساتید دانشگاه علموصنعت در پایان این نامه تأکید کرده است: بنابر موارد فوقالذکر و دیگر موارد متعدد، بر هر صاحب عقل سلیم و داور عادلی که روند عملکرد شما در جریان قبل و بعد از انتخابات دهم را مورد ارزیابی منصفانه قرار دهد، آشکار میگردد که خط شما از خط مشی حضرت امام(ره) و رهبری، که شرعا و قانونا مکلف به پیروی از آن هستید، در حال فاصله گرفتن است و متاسفانه جای هیچگونه شک و تردیدی را در این مورد به جای نمیگذارد. در انتها بسیج اساتید دانشگاه علم و صنعت ایران شما را به بازگشت به راه حضرت امام(ره)، تبعیت از مقام عظمای ولایت، آغوش ملت بزرگ و مومن ایران اسلامی، تمکین در برابر رای اکثریت مردم و حرکت در راستای قانون دعوت میکند، باشد که در پیشگاه خداوند متعال و در برابر وجدان بیدار انسانهای آزاده و مومن مغبون نشوید.
نظرات بازدیدکنندگان:
ای کاش خداوند توفیق بازگشت به خط امام وشهدارا به آقای هاشمی بدهد
تاریخ ارسال:
خداوند هاشمی را نجات دهد .انشاالله
تاریخ ارسال:
آیا کسانی که بنا به نظر شخصی و در جهت حفظ منافع حزبی در نماز عبادی وحدت آفرین جمعه مسلمین را به آشوب دعوت می کند ؛عادل است و در نماز می توان به آن اقتدا کرد !! مگر نه اینکه اولین شرط امامت عدالت است!!از نمازگزاران محترم خواهشمندم مواظب باشند به چه کس اقتدا می کنند.
تاریخ ارسال:
همه میدانند انکسی که تقلب را در جامعه القا کرد خود هاشمی بود .اگر تا الان هم کسی نمی دانست حالا همه می دانند . مگر آن عده شورشیان و طرفداران لجباز و فریب خورده شان.
تاریخ ارسال:
زنده باد اساتید دانشگاه . زنده باد قشر دانشگاهی و فرهیخته و آگاه و متدین و ولایتمدار . جمله های پایانی و محکوم کننده شما رو که خواندم اشک در چشمانم حلقه زد . که بالاخره کسی پیدا شد بر علیه این متظاهر و قدرت طلب حرف محکوم کننده ای بزند .آخر در رسانه های بیگانه فقط عکس و گزارش این رپها و معترضین رو نشون میدن و خون به دل ما میکنند. ایکاش منهم متعلق به جناحی بودم و از این نامه های محکوم کننده و موثر مینوشتم و امضا می کردم . اما تا پای جان آماده دفاع از رهبرم هستم . حتی اگر دو فرزند خردسالم بی مادر بمانند .
تاریخ ارسال:
ای ول . دلم خنک شد . حرف دل ما رو زدید . مرگ بر منافق .
تاریخ ارسال:
چنان از امام موسی کاظم و کظم غیضشان سخن می گفت که انگار مجسمه کظم غیض در ایران است . خداوند کید و مکر مکاران را به خودشان باز گرداند .انگار در آن لحظه خود فراموش کرده بود که پاسخ یک اتهام به حقی که به او شده بود را چگونه داد . و چگونه ایران را به آشوب کشید و قبل از انتخابات نامه سر گشاده به رهبری نوشت و ایشان را از آتش و دود خیابانها که با چشم بصیرت خود از آینده میدید هشدار داد .
چنان از بی اعتمادی در جامعه رنج میبرد که انگار فراموش کرده بود خود او پروزه تقلب را در جامعه تزریق کرد . و حالا خود را کنار کشیده و دلسوز ملت شده و رهبری پاکدست ایران را در تقلب و خشونت شریک میداند . همان روز جمعه می دانستیم جنبه تعریفهای رهبری را نداری . و گرنه حالا حالا ها از گوشه عزلت سیاسی خود نمی توانستی بیرون بیایی.
تاریخ ارسال:
. تا دیروز تشخیص حق از باطل مشکل بود . اما الان همان کسانیکه تقلب را القا کردند و مردم را فریب دادند و مردم را دو دسته کردند . خود از بی اعتمادی مردم ابراز نگرانی میکنند و بی شرمانه رو در روی رهبری می ایستند و او را تحت فشار قرار میدهند . آیا می خواهند چهار سال انزوای خود را این بار بر رهبری تحمیل کنند؟ یا فکر میکنند رهبری هم مانند خودشان از انزوا وحشت دارند؟ یا فکر می کنند ما میگذاریم رهبری در انزوا بمانند؟یا فکر می کنند با این کارهای موذیانه و اینهمه سیاست دروغ رهبری را از چشم مردم میندازند؟ تازه می فهمیم امامان ما چه رنجهایی کشیدند. ای مردم ایران . آنهایی که از ابتدا دل در گرو بعضیها داشتند و در پیرو آن راه خود را با تعصب شدید و بدون باز گشت به عقب و دیدی منصفانه انتخاب کرده اند که هیچ . از ابتدا باید از خدا بخواهیم ریشه و ابتدا و منشا اندیشه هایمان را مشابه اندیشه های دور از حق قرار ندهد و گرنه باز گشتمان به حق تقریبا غیر ممکن خواهد شد . همانطور که الان با هرکدام سخن بگوییم آنچنان مطمئنند که انگار احتمال تقلب وحی منزلیست که بر دل قهرمانانشان الهام شده . بی دلیل و مدرک .اما از آنانی که هنوز راه خود را در این آخر زمان انتخاب نکرده اند یا بی دلیل راضی نمیشوند دین و دنیای خود را بفروشند و تهمت تقلب به نظام و رهبری بزنند آنهم در چشمان تمام دنیا خواهش می کنیم به خود کامه گیها ی دروغ زنان دامن نزنند و پایگاه رهبری را با یک شایعه و فقط یک شایعه تضعیف نکنند که البته نفعش به تمام ایران و اسلام خواهد رسید . فقط یک شایعه بود . فقط یک شایعه . آنزمان هم در مورد علی (ع) شایعه می کردند که اصلا نماز نمیخواند . و آنقدر با اطمینان و با تکرار این شایعه را رواج دادند که کم کم همه حتی یاران دیرین امام باور کردند و آنقدر زود باور می کردند و هر کس به دیگری منتقل میکرد و آنقدر با اطمینان نقل قول می کردند که کم کم ابهت علی را شکستند . همه باور کردند که علی اهل نماز نبود . و همه او را تنها گذاشتند . وقتی با علی (ع) توانستند این کار را بکنند با رهبری ما نمی توانند؟ به همه می باورانند که تقلب شده و رهبری هم از این تقلب حمایت میکند . پس او هم متقلب است . و هم منشا خشونت . چرا که زیر بار تهمت ناروا و قانون شکنی نرفت . چرا که با مولای خود درد دل کرد و با چشمانی اشکبار که چشمان همه ولایتمداران را اشکبار کرد گفت تو میدانی نمیتوانم بر خلاف قانون عمل کنم . چگونه می توانست انتخابات را زیر فشار زور منحل کند؟ در آنصورت در آینده چطور میشد با هر معترضی انتخابات را منحل نکرد؟
تاریخ ارسال: